کمی هم ادبیات ... خدایا کفر نمی‌گویم

[persiansoft]

اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت ، از این بودن ، از این بدعت .
خداوندا تو مسئولی .
قسمت قرمز رنگ شده شعر را ثابت کنید که کفر نیست ؟!

اگر به ادبيات آشنا باشيد اين ساختار شعر انتقادي است .
آيا در كنكور تا به در كنكور شركت كرده ايد ؟
آيا مي توانيد تحمل كنيد كه فردي كه كنار شما نشسته سوال هايش با شما متفاوت باشد ؟ آيا مي توانيد بپذيريد كه فرد ديگري امتحان آسانتري را دهد ؟

لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی ؟!

خداوند در آن دنيا همه را در يك ترازو قرار مي دهد درحالي اين دنيا آزمون يكساني از من و شما گرفته نشده است .
تنها خودمان را نبينيم كه داراي زندگي بدي نيستيم . افرادي هستند كه از فقر هر روز آرزوي مرگ مي كنند .

زندگی غم انگیز کودکان معلول ذهنی در یکی از آسایشگاه های دولتی



























شايد حيوانات را هم به اين شكل نمي بندند .
آيا اين حق اين كودكان است ؟
مقصر اصلي كيست ؟
دوست داشتيد جاي يكي از آنها باشيد ؟