نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

  1. #1
    عضو دائم Ashkankamangar.ir آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    محل سکونت
    wien , Österreich
    نوشته ها
    1,342
    تشکر تشکر کرده 
    1,509
    تشکر تشکر شده 
    4,086
    تشکر شده در
    2,328 پست

    پیش فرض يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    گفتم به دوستان هم خبر بدم

    دوستان روز چهارشنبه سی ام فروردین 91 ساعت 19:00 غروب ، یکی از همکاران بنده توسط یک ماشین پژو 206 با سه سرنشین ، تنها به دلیل تاکسی خور نبودن مسیر و استیصال ناشی از عجله به رسیدن به خانه در خیابان سئول نزدیک قرارگاه نیروهای انتظامی جنب ده ونک ربوده میشود
    بقیه حادثه از زبان مال باخته:
    به محض ورودم به اتومبیل سرنشین صندلی عقب پس گردنم را گرفت و نوک قمه را به بدنم فشرد
    اولین چیزی که ازم گرفتند موبایلم بود چون شاید میترسیدند در زنگ زدن به پلیس دستم سریع باشه بعد موجودی نقدی کیف پولم و کارتهای اعتباری و ساعت و محتویات جیبهام رو مورد بازرسی قراردادند و شماره رمز کارتهای عابر بانکم رو گرفتند و با استفاده ازعابر بانکهای طول مسیر سه مورد 200000 تومان یعنی مجموعاً 600000 تومان از کارتهام برداشت کردند ، همه اینها در حالی بود که همش در اتوبانهای چمران و نیایش و اون حول و حوش من را میچرخوندن
    خلاصه ملایمت من در برخورد باهاشون اونارو متقاعد کرده بود که همراه با اموالم، جونم رو هم نگیرند
    شاید هم اینقدر سابقه دار و حرفه ای بودن که مشکل چهره شناسی نداشتند
    و من از خدای مهربون بخاطر همین موضوع بسیار شاکرم
    از بخت بد در میانه راه همسرم به موبایلم زنگ زد و همون عقبیه گفت که جواب بدم و بهش بگم توی ترافیکم و دیر میام، اما یکیشون که معلوم بود حرومزاده تر از اون دوتای دیگه است، درکمال بیشرمی توی گوشم گفت که با خانمم زیر پل ستارخان قراربزارم که در حقیقت اونا برن سروقتش، ولی خوشبختانه اراده اون دوتای دیگه به این کار نبود، چونکه ظاهرا ً بیخیال ادامه ماجرا شدند و منو برگردوندند به ده ونک و موقع پیاده شدن اولاً مدارکم رو پانصد متر جلوتر توی پیاده رو انداختند تا من مجبور بشم جهت عکس اونا حرکت کنم و ثانیاً یکیشون خیلی خط و نشون برام کشید که اگه آژانس بگیری بیای پیمون خلاصه ترمز دستی میکشم میام پایین جیگرتو از سینت در میارم و از این حرفا
    اما پس از اینکه من اونا رو مطمئن کردم که این چیزها الان توی این شرایط به ذهنم نمیرسه و حتی اگر یه کلاشینکف هم با خودم داشتم از شدت ترس نمی تونستم ازش استفاده کنم، پیادم کردن و در تمام این مدت یکی که قمه دستش بود مثل یک اسکورت من رو سوار و پیاده میکرد
    دست آخر هم من رو وادار کردند که از یه شیب تند پایین برم تا فرصت داشته باشند دور بشند
    درخاتمه باید بگم اگه با دقت به این ماجرا توجه کنیم، چند نتیجه میشه گرفت
    اول اینکه اگر احساس کردین مسافرها از قبل باهم آشنا هستند اصلاً مرام کش نشین که آخی بیچاره برای کمک به من وایستاده، نخیر عزیز حتماً برای کمک به خودشونه که وا میستن
    دوم اینکه اگه این بنده خدا بلد بود که رمز کارتش رو مع*** بهشون میداد دستگاه پول رو بهشون میداد اما اولاً اعلام سرقتشو به پلیس زنگ میزد و درضمن عکس بی صاحابشون رو هم میگرفت که بعداً شاید به درد آگاهی چیها می خورد
    سوم اینکه فقط دعا کنید و سعی کنید در مسیر این جور جانوران قرار نگیرید چون اگر خود بروس لی هم که باشید کاری از دستتون بر نمی آد
    بلا نبینید انشاءالله
    یا حق


    توصیه های یک پلیسبراي امنيت شخصي


    1- قویترین قسمت بدن شما آرنجتان میباشد...
    در صورتیکه به اندازه کافی بهشخصی نزدیکهستید که بتوانید از آرنجتان استفاده نمایید این کار را انجام دهید...

    2-
    در صورتیکه ***ی از شما کیف پولتان را خواست، آن را به او تحویل ندهید

    کیف را به سمتی دور ترجیحا در حیاط منزل مجاور پرتاب کنید...
    ممکن است این شانس وجود داشته باشد که *** به کیف شما بیش از خود شما علاقه نشاندهد و به سمت کیف برود در این لحظه شما فرار کنید...

    3-
    در صورتیکه شما را داخل صندوق ماشین انداخته اند چراغ های عقب را در آورید...

    ودستتان را از سوراخ بیرون برده، دیوانه وار آن را تکان دهید راننده شمارا نمیبیند،...
    اما سایرین میبینند. این کار جان افرادی را نجات داده است...

    4-
    خانم ها معمولا عادت دارند هنگامیکه پس از خرید یا کار وارد اتومبیل خود میشوند...

    در آن بنشینند و کارهای دیگر انجام دهند ممکن است کسی شما را زیر نظر داشتهباشد...
    و در یک فرصت مناسب از در سمت پیاده رو وارد اتومبیل شده اسلحه یا چاقویی را به طرف شما بگیرد و به شما بگوید که به کجا بروید و حوادث ناگوار بعدی به وقوع بپیوندد.
    به محض اینکه وارد خودرو شدید درها راقفل کرده و محل را ترک کنید اگر هنگامیکه سوار خودرو شدید و شخص دیگری نیز دراتومبیل بود و اسلحه ای را به سمت شما نشانه رفت متوقف نشوید تکرار میکنم اتومبیل خود را متوقف نکنید به جای ترمز کردن پای خود را بر روی گاز فشار دهید و با سرعتبه چیزی بکوبانید که ماشین خرد شود كمربند ايمني و يا کیسه هوا جان شما را نجات خواهد داد و اگر ***دیگری در صندلی عقب نشسته باشد به محض برخورد ماشين با مانع فرار کنید، كه فرار كردن بهتر از این است جسد شما را در جایی پیدا كنند...


    5- چند نکته هنگام سوار شدن به ماشین در یک پارکینگ مسقف یا سرپوشیده:
    حواس خودرا جمع کنید. اطراف خود، درون ماشین و صندلی عقب را نگاه کنید، زمین سمتپیاده رو رانگاه کنید اگر ماشین شما در کنار یک ون بزرگ پارک است از در سمت پیاده رو سواراتومبیل شوید بیشتر قاتل های زنجیره ای قربانیان خود را در حالیکه می خواهند سوارماشین شوند به داخل ون میکشند
    به ماشینی که در سمت خیابان و یا پیاده رو نزدیکماشین شما پارک است نگاه کنید...
    اگر مردی تنها در صندلی ای که نزدیک ماشین شما استنشسته است به عقب برگردید و با یک نگهبان یا پلیس به ماشین خود نزدیک شده و سوارشوید...

    6- همیشه از آسانسور به جای پله استفاده نمایید...

    راه پله ها مکان هایی ترسناک برایتنها بودن هستند و بخصوص در شب مکان های خوبی برای انجام جنایت و زورگیری می باشند...

    7- در صورتیکه شخصی اسلحه دارد و شما از او فاصله بيش از سه متر دارید يقينا بهتر است كه بدوید

    شخص مهاجمفقط مي تواند بدون دقت به شما شلیک کند ...
    در حالیکه شما یک هدف متحرک هستید، احتمال اینکه تیر به شمابخورد 4 درصد است...
    و همچنین به احتمال زياد محلی از بدن که مورد اصابت گلوله قرار میگیرد، یکی ازاعضاي حیاتی بدن شما نیست... ترجیحا به صورت زیک زاگ بدوید...


    8- خانم ها معمولا تلاش می کنند که عاطفي و دلسوز و شفیق باشند ...
    اينطور زنانه و لطيف كه تابحال رفتار داشته ايد و با اين شرايط خاص متفاوت برخورد كنيد...!
    براي همه كس اينطور نرم رفتار كردن اشتباه است و دیگر بس است...!!!
    این رفتار ملايم ممکن است به شما صدمه زده و یا حتی به کشته شدنتان منجر شود...
    رهبر باندی کهیک قاتل بود و قتل های زنجیره ای انجام میداد مردی خوش تیب و با سوادبود. از حسشفقت زنان سوء استفاده میکرد با عصایی در دست لنگان لنگان راه میرفت وبرای سوارشدن به اتومبیل خود درخواست کمک میکرد...

    9- نکته امنیتی دیگر
    :

    شخصی به من گفت که دوستش صدای گریه یک بچه را شب هنگام در راهرو آپارتمان شنیدهاست...
    و بدلیلاینکه دیر وقت بوده به پلیس زنگ زده است... او فکر میکرد که این عجیب است...
    پلیس به اوگفت: هرکاری که میکنی، در را باز نکن...زن گفت که این مانند صدای یک بچه است که انگاراز پنجره به بیرون خزیده و ممکن استوارد خیابان شود... او نگران بچه است...
    پلیس گفت، یکی از واحدهای اعزامی ما در راهاست... هر کاری که میکنی، در را باز نکن!...
    پلیس به او گفت که آنها فکر میکنند که یکقاتل قتل های زنجیره ای صدای یک بچه را ضبط کرده است و با استفاده از آنزنان را بافکر اینکه کسی یک بچه آنجا گذارده است به بیرون از خانه میکشاند...
    او گفت که آنهاهنوز این موضوع را تایید نکرده اند. اما تعداد زیادی خانم تماس گرفته و میگویندهنگامیکه شب هنگام در خانه تنها بوده اند، صدای گریه یک بچه را از بیروندر میشنوند...

    10-
    اگر صدای چکه آب از شیرهای بیرون خانه در نیمه شب شنیدید...

    هرگز از منزل خارج نشوید و با تماس، از همسایه های خود کمک بگیرید...
    ارسال این متن به دوستانتان می تواند روشنگر آنها باشد و از خطرات بالقوه رهایی یابند
    ویرایش توسط Ashkankamangar.ir : July 9th, 2012 در ساعت 17:36

  2. تعداد تشکر ها ازAshkankamangar.ir به دلیل پست مفید


  3. # ADS




     

  4. #2
    عضو انجمن m3hdi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2010
    محل سکونت
    IR
    نوشته ها
    468
    تشکر تشکر کرده 
    105
    تشکر تشکر شده 
    819
    تشکر شده در
    563 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    رمز کارتش رو مع*** بهشون میداد دستگاه پول رو بهشون میداد اما اولاً اعلام سرقتشو به پلیس زنگ میزد و درضمن عکس بی صاحابشون رو هم میگرفت که بعداً شاید به درد آگاهی چیها می خورد
    این موضوع به هیچ عنوان صحت نداره و در حد یک شایعه بود که رمز کارت رو معک.و.س بزنید پلیس خبر می کنه و ...
    منبع : صدا و سیما
    یه روز دنیا رو کولِـمون حـالا فصل رُکـودمون ...

  5. #3
    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    Redstation | OVH | Serverius
    نوشته ها
    174
    تشکر تشکر کرده 
    328
    تشکر تشکر شده 
    345
    تشکر شده در
    247 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    العان حالشون خوبه؟

  6. #4
    عضو دائم Ashkankamangar.ir آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    محل سکونت
    wien , Österreich
    نوشته ها
    1,342
    تشکر تشکر کرده 
    1,509
    تشکر تشکر شده 
    4,086
    تشکر شده در
    2,328 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    این موضوع به هیچ عنوان صحت نداره و در حد یک شایعه بود که رمز کارت رو معک.و.س بزنید پلیس خبر می کنه و ...
    منبع : صدا و سیما
    بله درسته
    یعنی تو متن به این بزرگی گیرتون این بود؟
    من اقسردگی گرفتم به خدا
    کشوری که زمانی به امنیتش مینازید الان پلیس حرف از فرار از گلوگه رو میزنه


    الان حالشون خوبه؟
    برای من ایمیل شد متن عزیز

  7. #5
    عضو انجمن mehrshad.ho آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    922
    تشکر تشکر کرده 
    1,553
    تشکر تشکر شده 
    4,179
    تشکر شده در
    3,167 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    ممنون از اطلاع رسانی
    مرکز میزبانی وب نیک سرور NikServer.COM | شماره تماس : 9109.9713-021
    هاست و نمایندگی هاست لینوکس | هاست و نمایندگی هاست دانلود | سرور مجازی ایران و اروپا

  8. تعداد تشکر ها از mehrshad.ho به دلیل پست مفید


  9. #6
    عضو دائم
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    محل سکونت
    public_html
    نوشته ها
    1,607
    تشکر تشکر کرده 
    351
    تشکر تشکر شده 
    2,860
    تشکر شده در
    1,838 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    يه روز خوب مياد كه ما روي هم قمه نكشيم..!


  10. تعداد تشکر ها از shazo به دلیل پست مفید


  11. #7
    عضو انجمن irihost آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    محل سکونت
    Tehran
    نوشته ها
    241
    تشکر تشکر کرده 
    96
    تشکر تشکر شده 
    331
    تشکر شده در
    230 پست

    پیش فرض پاسخ : يک حادثه واقعي همراه با توصيه هاي يک پليس براي امنيت شخصي‎

    واقعا روزگار بدی شده

    میدونید چرا اینطور شده؟ شاید چون همچی گرون شده اینان مجبورند ***ی کنند البطه نظر من بود من خبر ندارم زیاد
    زندگی زیباست چشمی باز کن گردشی در کوچه باغ راز کن
    هر که عشقش در تماشا نقش بست عینک بدبینی خود را شکست

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. كدام سايت بازديد رو واقعي و درست نشون ميده ؟
    توسط ms313 در انجمن مباحث دیگر
    پاسخ ها: 22
    آخرين نوشته: March 21st, 2012, 11:29
  2. توصيه‌هاي پليس فتا درباره رمزعبور
    توسط shazo در انجمن مباحث دیگر
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: February 27th, 2012, 09:53
  3. پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: January 8th, 2012, 09:28
  4. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: December 7th, 2011, 21:07

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •