مشاعره!

[Veria]

دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد

[Mohsen]

دریایم و نیست باکم از طوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته ست! (ت)
شفیعی کدکنی

پ.ن. از این به بعد اگه شاعر شعر رو می دونستین شاعرش رو هم بی زحمت بنویسید!

[mehdi24]

تا توانی دلی بدست آور / دل شکستن هنر نمی باشد

[Mohsen]

دمی فکر رهایی را نکردم / خیال آشنایی را نکردم
جدایی را گمان کردم ولیکن / گمان این جدایی را نکردم! (م)
مهدی سهیلی

[Veria]

من درد تو را زدست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم

[iranoptic]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده​ایم
ای بی​خبر ز لذت شرب مدام ما

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما (ا)

ضمنا از غیر از حافظ شعر بلد نیستم!!

[Veria]

ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو

[iranoptic]

وصل تو اجل را ز سرم دور همی​داشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست

[LoveLife]

تا کی غم هجران در سر یار
باشد که خیال یار نباشد در سر ما

[iranwebbase]

ايي نسيم سحري صبر كن/ ما را با خود ببر از روزگار