یک تجربه: مدارس استودیویی ماهنامه شبکه - مهر 1392 شماره 149
» جف مولگان » برگردان: سبحان عطار
اشاره:
ماهنامه شبکه - موضوعی که میخواهم امروز درباره آن بگویم، یک ایده است. ایدهای برای گونهای جدید از مدارس که نگاه مرسوم ما به چیستی مدارس و کارکرد آنها را متحول خواهد کرد.
موضوعی که میخواهم امروز درباره آن بگویم، یک ایده است. ایدهای برای گونهای جدید از مدارس که نگاه مرسوم ما به چیستی مدارس و کارکرد آنها را متحول خواهد کرد. ایدهای که ممکن است بهزودی در همسایگی شما نیز بهوجود آید. این ایده از سازمانی به نام بنیاد یانگ میآید که در دهههای گذشته ایدههای بسیاری در حوزه آموزش از جمله دانشگاههای باز (آزاد)، مدارس توسعهیافته، مدارسی برای کارآفرینان اجتماعی، دانشگاههای تابستانی و مدرسه همه چیز را ارائه کرده است.
پنج سال پیش، ما این پرسش را برای خود مطرح کردیم که مهمترین نیاز برای خلاقیت در مدارس انگلستان چیست و احساس کردیم که مهمترین اولویت کنار هم قراردادن دو مجموعه از مشکلات است. نخست، مجموعه عظیمی از دانشآموزان بیحوصله که مدرسه را دوست نداشتند و هیچ ارتباطی میان چیزهایی که در آن یاد میگیرند و شغلی که در آینده خواهند داشت نمییافتند و دوم، کارفرماهایی که از فارغالتحصیلان و سطح تجربه و رویکرد آنها در بحث کار ناراضی بودند.
سپس ما ازخود پرسیدیم که چه مدرسهای است که دانشآموزان برای ماندن در آن بجنگند و نه برای بیرون ماندن از آن؟ پس از برگزاری صدها مصاحبه با دانشآموزان، معلمان، والدین، کارفرمایان و مدارس پاراگوئه تا استرالیا و جستوجو در میان تحقیقات آکادمیک انجام شده و درک اهمیت مهارتهای غیرشناختی و برابری آنها با مهارتهای شناختی - مانند مهارتهای معمول آکادمیک - به یک جواب دست یافتیم. جوابی از بسیاری از جهات ساده که آن را «مدرسه استودیویی» نامیدیم. چرا که این نام ما را به ایده اصلی که مرتبط به دوره رنسانس که کار و یادگیری با هم تلفیق شده بودند باز میگرداند. با کار یاد میگیریم و با یادگیری کار میکنیم. ایدهای که طراحی آن شامل ویژگیهای زیر میشود.
پیش از هرچیز ما به مدارسی کوچک - بین 300 تا 400 دانشآموز - با دامنه سنی 14 تا 19 سال نیاز داریم که 80 درصد کارشان نه از طریق نشستن در کلاس که از راه زندگی واقعی و مشارکت در پروژههای عملی مانند کار در شرکتها، بنیادهای عامالمنفعه و مانند آن انجام میشود. در این ساختار هر دانشآموز علاوهبر معلم یک مربی نیز خواهد داشت که جدول کاری مختص به خود، مانند آنچه در یک کسبوکار واقعی وجود دارد، خواهد داشت. تمام این فرآیند درون سیستمی عمومی با پول مردم اما راهبری مستقل انجام خواهد شد. تمام اینها بدون هزینه اضافه، بدون انتخاب دانشآموزان خاص و فراهمآوردن ابزار لازم برای ورود به دانشگاه برای متقاضیان خواهد بود. اگرچه بسیاری از آنها تبدیل به کارآفرینان یا تکنیسینهای فنی خواهند شد. ایده پشت این روش بسیار ساده بوده و از این موضوع نشأت گرفته است که اغلب نوجوانان هرچیزی را با انجام دادن کاری، انجام دادن آن در گروه و انجام دادن آن بهصورت واقعی بهتر یاد میگیرند - دقیقاً مخالف آنچه بهصورت مرسوم در مدارس ما در حال انجام است.
حالا که ایده کامل شده بود، بهسرعت فاز اجرایی آن آغاز شد. ابتدا در لوتون و سپس در بلکپول. نتیجه، بهرغم اشتباهاتی که داشتیم و بهمرور آنها را بهبود بخشیدیم، بسیار جالب بود؛ جوانان عاشق این مدرسه بودند.
آنرا بسیار اشتیاقآورتر و هیجان انگیزتر از آموزشهای سنتی ارزیابی کردند و شاید مهمتر از همه، دو سال بعد زمانی که نتایج آزمون مشخص شد، دانشآموزانی که بهعنوان دانشآموزان آزمایشی در این مدارس شرکت کرده بودند، بالاترین نمرات را در سیستم نمرهدهی انگلستان موسوم به GCSE کسب کردند. بنابراین، اکنون جای تعجب نیست که برخی متوجه کاری که ما انجام دادهایم شدهاند. وزیر آموزش و پرورش در لندن خود را هوادار بزرگ این مدارس معرفی کرد. سازمانهای تجاری معتقد هستند که ما کاری قابل توجه در زمینه آمادهکردن دانشآموزان برای ورود به دنیای کار انجام دادهایم و واقعیت آن است که هماکنون رئیس اتاق بازرگانی، رئیس هیئت مدیره مدارس استودیو بوده و به آن کمک میکند. نه تنها با کمک کسبوکارهای بزرگ که حتی کسبوکارهای کوچک.
ما با دو مدرسه شروع کردیم و حالا نزدیک به 10 مدرسه را تحتپوشش قرار دادهایم. سال آینده این تعداد را به 35 مدرسه در سراسر انگلستان خواهیم رساند و این در حالی است که 40 منطقه دیگر نیز خواهان بازگشایی چنین مدرسهای در منطقهشان هستند. نکته جالب توجه آن است که تمامی این گسترش بدون پوشش رسانهای رخ داده است. بدون هیچ سرمایهگذاری هنگفتی در پشت آن. این ایده را میتوان از آن دست از ایدههایی خواند که تنها از طریق دهان به دهان میان معلمان، والدین و افراد درگیر در حوزه آموزش چرخید. این گسترش تنها بهدلیل قدرت این ایده بوده است؛ ایدهای بسیار ساده برای زیرورو کردن آموزش و قراردادن موضوعاتی مانند کار گروهی، انجام کارهای عملی در قلب آموزش بهجای حاشیه آن.
به زودی مجموعهای از مدارس جدید گشوده خواهند شد. این یکی در یورکشیر که امیدوارم برادرزاده من در آن شرکت کند. این یکی تمرکزش را روی صنعت رسانه خواهد گذاشت و دیگر مدارس روی مراقبت سلامتی، توریست، مهندسی و دیگر رشتههای تحصیلی تمرکز خواهند کرد.
ما بر این باوریم که دستاوردی داشتهایم. اگرچه هنوز بینقص نیست اما بر این باور هستیم که این یک ایده میتواند زندگی هزاران و شاید میلیونها نوجوان را که از مدرسه گریزان هستند تغییر دهد. زیرا دیگر لازم نیست شبیهسازی برای آنها انجام شود و ساعتهای متمادی در حالی که ردیف به ردیف نشستهاند تنها گوش دهند، بلکه میتوانند انجام دهند و دستهای خود را به کار ببرند و آموزششان واقعی باشد و امید من این است که برخی از شما نیز بتوانید در این راه به ما کمک کنید.
ما احساس میکنیم که در ابتدای راهی از تجربه و ارتقا برای تبدیل ایده مدارس استودیویی به چیزی نه بهعنوان پاسخی برای تمامی دانشآموزان بلکه دستکم برای تعدادی از آنها در سراسر جهان هستیم. من امیدوارم که برخی از شماها بتوانید ما را در تحقق این امر یاری کنید.