باز محرم آمدمیگویند :انسان از تکرار می پرهیزد اما این حسین چه کرده با این انسان خاکی که هیچ گاه محرمش تکراری نمیشود؟
هر سال محرم در دلم غوغایی به پا کرده و هر ساله غوغاي اين آتشفشان دل جوشش از سال پيش بيشتر است!
آقاي من حسين دلم هواي كربلايت را كرده،اما هزاران بار افسوس كه كوله بار شرمندگي آنقدر در پشتم سنگيني ميكند كه قدرت آن را ندارم كه بر روي شانه هايم نگهش دارم و بر خيزم !
حسين جان چه كردند با تو اين كوفيان؟
چه كردند با جگرت اي عطشان؟
حسين جان چه كردند با علي اصغر و چه كردند با علي اكبر؟
بار الها اين امت چه كردند با فرزند ام ابيها؟
آقاي من چندين بار به عاشورا فكر كرده ام ،از شدت غم به خود پيچيدم و چشمم ديگر توانايي اين را نداشت كه اشك را در خورد نگه دارد ،اما سرور اگر من در صحراي كربلا بودم امروز
آيا با تو بودم ،يا سكه هاي ابن زياد در چشمانم برق ميزد؟
آه لعنت بر اين نفس امارهحسين از عاشورا نميتوان سخن گفت ،نميتوان چون آنقدر دردناك است كه مجنون ميشود دل و دل اگر مجنون باشد نميتواند از غم معشوق دم بزند!
آه،آه،آه
چندين بار؟يك بار؟دو بار؟صد بار؟هزار بار ؟چند بار آه را در اين سال هاي متوالي عمرمان گفتيم و اما هنوز دل مجنوني نداريم ؟
اي انسان آيا تنها غم و درد و اشك كافيست؟
آقا شرمسارم
زيرا وقتي نام محرم مي آيد تنها لب عطشان و صحراي كربلا و اشك و عزاداري در ذهن پديدار ميشود ،خيلي محدود كساني هستند كه با نام حسين مردانگي،ايمان،اخلاص،عشق به خدا،دين،حق،عدالت،از خود گذشتگي،نزديكي به رب،و از همه مهم تر نماز در ذهنشان پديدار ميشود
آقا از اين گريه ها ميترسم
درست است كه براي شما اشك ريختن ثواب بالايي دارد ؛ اما من از اين اشك ها ميترسم ،اشكي كه از وجودي بيايد كه ذره اي تلاش براي شبيه كردن خود به تو نكرده است،
آيا اشك دل مجنون است؟
خدايا به حق حسين (ع) كه خاك هم توانايي اين را نداشت كه خونش را در دل خود جاي دهد همه ي مارا كمك كن كه وجودمان نه كاملا تنها ذره اي به وجود حسين شبيه باشد