نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 28

موضوع: عید اومد !

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    Amir
    Guest

    پیش فرض پاسخ : عید اومد !

    حافظ شاملو !

    حافظ راز عجیبی است!
    به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک ترین ادوار سلطه ریاکاران زاهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان، و در عصری که حتا جلادان آدمخوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آن چنانی خود را بر حد زدن و خم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهاده اند یک تنه وعده رستاخیز را انکار می کند. خدا را عشق و شیطان راعقل می خواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد که:
    این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
    وین دفتر بی معنا غرق می ناب اولی
    کیست این آشنای ناشناس مانده که چنین رودررو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری می کند که:
    پیر مغان حکایت معقول می کند
    معذروم ار محال تو باور نمی کنم
    یا تسخر زنان می پرسد:
    چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
    به سیب بوستان و جوی شیرم؟
    و یا آشکارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار می کند که فی المثل:
    من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود
    وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟

  2. تعداد تشکر ها ازAmir به دلیل پست مفید


  3. #2
    عضو انجمن persian.developer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    910
    تشکر تشکر کرده 
    222
    تشکر تشکر شده 
    1,500
    تشکر شده در
    734 پست

    پیش فرض پاسخ : عید اومد !

    بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را از آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را

  4. #3
    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    نوشته ها
    753
    تشکر تشکر کرده 
    465
    تشکر تشکر شده 
    1,165
    تشکر شده در
    685 پست

    پیش فرض پاسخ : عید اومد !

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir نمایش پست ها
    حافظ شاملو !

    حافظ راز عجیبی است!
    به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک ترین ادوار سلطه ریاکاران زاهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان، و در عصری که حتا جلادان آدمخوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آن چنانی خود را بر حد زدن و خم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهاده اند یک تنه وعده رستاخیز را انکار می کند. خدا را عشق و شیطان راعقل می خواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد که:
    این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
    وین دفتر بی معنا غرق می ناب اولی
    کیست این آشنای ناشناس مانده که چنین رودررو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری می کند که:
    پیر مغان حکایت معقول می کند
    معذروم ار محال تو باور نمی کنم
    یا تسخر زنان می پرسد:
    چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
    به سیب بوستان و جوی شیرم؟
    و یا آشکارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار می کند که فی المثل:
    من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود
    وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
    به به عید اومد آقا مدیر هم اومد <
    چـــه عجب تایپیک دادید

  5. تعداد تشکر ها از M-Soltani.ir به دلیل پست مفید


  6. #4
    عضو انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    نوشته ها
    374
    تشکر تشکر کرده 
    82
    تشکر تشکر شده 
    234
    تشکر شده در
    198 پست

    پیش فرض پاسخ : عید اومد !

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir نمایش پست ها
    حافظ شاملو !

    حافظ راز عجیبی است!
    به راستی کیست این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریک ترین ادوار سلطه ریاکاران زاهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان، و در عصری که حتا جلادان آدمخوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آن چنانی خود را بر حد زدن و خم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهاده اند یک تنه وعده رستاخیز را انکار می کند. خدا را عشق و شیطان راعقل می خواند و شلنگ انداز و دست افشان می گذرد که:
    این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
    وین دفتر بی معنا غرق می ناب اولی
    کیست این آشنای ناشناس مانده که چنین رودررو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری می کند که:
    پیر مغان حکایت معقول می کند
    معذروم ار محال تو باور نمی کنم
    یا تسخر زنان می پرسد:
    چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
    به سیب بوستان و جوی شیرم؟
    و یا آشکارا به باور نداشتن مواعید مذهبی اقرار می کند که فی المثل:
    من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود
    وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟
    به به چه خوش صبحت اومدی مجلس رو منور کردی به عطر می و مستی

    خوب وقتی مردم میرن از حال همدیگه با خبر میشن کینه کدورتها رو میزارن کنار میرن آشتی میکنن
    دل همدیگه رو شاد میکنن هم آهنگ بهار که بعد زمستون میاد

    این عید نیست؟ البته الان عید هم بوی آشنا نمیده بوی 10 سال پیش رو نمیده!

    حافظ رو هم دوست دارم یه زمانی دائم میخوندم اشعارش رو بعضی وقتها هم تاثیر خاصی داشت
    گشته خزان نو بهار من بهار من رفت و نیامد نگار من ،نگار من

    سپری شد شب جدایی به امید آنکه تو بیایی ،به امید آنکه تو بیایی

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: March 25th, 2015, 18:26
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: June 26th, 2012, 14:38
  3. پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: November 9th, 2011, 21:35
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: November 17th, 2010, 14:42

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •