به داداش یاسین عزیز
ممنون خوبم
یاسین اینطور نیست
خودت میدونی چقدر عزیزی برام اما دیشب که بهم زنگ زدی و OnHold دادم دوستم بود که داشت قرار میذاشت امروز من و اونو پسر داییمو و خانمش بریم کوه که من نتونستم برم و...
اما اینکه جواب نمیدم نمیدونم تا حالا برات پیش اومده یا نه اما من اکثر اوقات همچین غرق کار میشم که اگه مثلا یه کلمه حرف با یکی دیگه بزنم کل سر رشته از دستم در میره و دیشب یکی از اون شب ها بود . بهت گفتم یاسین کار دارم بعدا پیام میدم باز تو هی پیام دادی
خب داداشم توهم یکم درک کن ادمو
ممنون از اینکه سر زدی و از نظر لطفت![]()