آواتار جدید مبارک
وبرنگ که گزوینیه از من میترسه
اگه شما نمیترسی بیا از کرج میریم گزوین شکار
یه گونی با خودت بیار، شکار کردیم بریزیم تو گونی با خودمون بیاریم
ای رفیق نامرد
من نبودم گفتی تنها بریم شکار! آره؟
منم میام گونی هم یه چندتا میارم با خودم محض احتیاط یکیشون پاره شد اونیکی هست
گشته خزان نو بهار من بهار من رفت و نیامد نگار من ،نگار من
سپری شد شب جدایی به امید آنکه تو بیایی ،به امید آنکه تو بیایی