حالا حامد یک دلخوری ای از من داشت یه چیزی گفت!! کی گفته نمیشه؟! اصلا کی به شما گفته من فقط یک مقاله راجع به اینا خوندم؟! چرا پیش داوری می کنید؟! بنده فقط کتاب های فارسی کتابخانه ام قریب به 80 جلد کتاب تخصصی هست که هیچ کدومشون هم زیر 400 صفحه ندارند! اکثرا از انتشارات های ناقوس (کیان رایانه) و نص و علوم رایانه. حدود 10 تا کتاب هم به زبان اصل که عموما مال شبکه و Cisco هستند. مقالات و کتب PDF هم که تعداد زیادی دارم. بحث فقط داشتن نیست!! من عاشق کامپیوتر بوده و هستم و وقت خیلی زیادی صرف مطالعه و تحقیق در علوم مختلف کرده ام. هیچ وقت هم در تایم مشخص از شاخه ای به شاخه دیگه نپریدم و برای هر شاخه وقت کافی بصورت مستمر گذاشتم. همون اول تاپیک عرض کردم من قصد کل کل با هیچ کس رو ندارم، کار می خواهید بیایید تحویل بگیرید در هر کدام از حیطه هایی که من کار می کنم و خودتون میتونید کیفیت کار و اصول مهندسی رو در اون ببینید! مشکل شما اینه که فکر می کنید همه مثل خودتون هستند و یک تابستون وقت گذاشتند #C یاد گرفته اند (مثل استاد دانشگاه آزادی که دیده بودم) و بعد شدند برنامه نویس #C !! من اولین پروژه وب خودم رو در سن 12 سالگی با ASP3 کار کردم و همان زمان به HTML و CSS و JS هم وارد بودم، بله آن وقت مثل خیلی ها یک کتاب 600 صفحه ای از انتشارات ناقوس (ASP3 در 24 ساعت) و یک کتاب بزرگتر از انتشارات علوم رایانه (مرجع کامل HTML) رو خونده بودم و تونستم یک پروژه برای یکی از دوستان پدرم کار کنم. ولی حالا قریب به 10 سال از اون زمان می گذره و هر روز و هر روز رمان من کتاب های کامپیوتری و بازی و تفریح من برنامه نویسی و هک و ... بوده! در مسابقات ربوکاپ تنها گروهی بودیم که هوش مصنوعی کار کردیم و تز های خاص خودمون رو دادیم و بر خلاف گروه های دیگه که ماکزیمم 20 یا 30 خط کد نویسی داشتند با نزدیک 1000 خط کد اصولی وارد مسابقات شدیم و نفر اول! سال بعدش بود که ربات جاسوس رو طراحی و ساختیم با یک تیم 3 نفره. من سه یا چهار سال فقط دنبال هک و کرک بودم، دو سال روی بازی های کامپیوتری وقت گذاشتم و با زیر و خم کار آشنا شدم، دو سه سال هم تمرکزم روی شبکه و هاستینگ و نیز برنامه نویسی وب با متد های جدید بود. من نه سر کار میرم، نه دانشگاه می رفتم تا این اواخر! وقتم برای همه چیز آزاد بوده! ولی خیلی ها اصلا کار یا حداقل کار اصلی رو با دانشگاه تازه شروع می کنند و بعد از 4 تا 8 سالی که در دانشگاه خاک خوردند وارد بازار کار و درگیری های روزمره شده و در این سال ها تقریبا وقت خالی برای مطالعه و تحقیق پیدا نمی کنند. لذا دانش شان در گذشته باقی مانده و تعداد و کیفیت علوم آموخته شده بسیار کم می باشد.
بگذریم، برای من زیاد مهم نیست دیگران چه فکری در مورد من می کنند. حرف هایی که زدم فقط برای این بود که "شما" کمی متفاوت تر دنیای اطرافتان را نظاره کنید و هیچ وقت جمله "غیر ممکن است!" را به زبان نیاورید. چون "فقط غیر ممکن، غیر ممکن است!" و شخصا به این جمله ایمان دارم.
موفق و پیروز باشید





پاسخ با نقل قول