همین الان به صورا اتفاقی یک خانمی رو دیدم که داشت برای بچه اش یک آهنگ قدیمی رو میخوند که منم توی بچگیم زیاد شنیده بودم :دی
شما هم شنیدین
داشت عباس قلی خان پسری
پسر بیادب و بیهنری
اسم او بود علی مردان خان
کلفت خانه ز دستش به امان
پشت کالسکه مردم میجست
دل کالسکه نشین را میخست
هر سحرگه دم در بر لب جو
بود چون کرم به گل رفته فرو
بسکه بود آن پسره خیره و بد
همه از او بدشان میآمد
هرچه میگفت لَله لج میکرد
دهنش را به لَله کج میکرد
هر کجا لانه گنجشکی بود
بچه گنجشک در آوردی زود
هر چه میدادند میگفت کم است
مادرش مات که این چه شکمست
نه پدر راضی از او نه مادر
نه معلم نه لَله نه نوکر
ای پسر جان من این قصه بخوان
تو مشو مثل علی مردان خان
FileDen.com | Free file hosting and online storage
دوران کودکی واقعا برگشت ناپذیره
