من هم با نظر اکثر افراد موافقم،
فرض کنید من به عنوان مهندس در زمینه it بعد از تحقیق و بررسی بازار به این نتیجه رسیدم که اگر سیستمی شبیه whmcs درست کنم، در چند سال آتی سود آور هست.
خب، حالا من به چه چیزهایی احتیاج دارم...
در وهله ی اول تیم متخصص: باید یه سری افراد پیدا کنیم که حداقل بهشون اطمینان داشته باشیم که فردا کل کد پروژه رو برندارن به اسم خودشون تموم کنن و جدا بفروشن. با توجه به اینکه برای اینجور کاری بازار ایران کمترین اهمیت رو داره، اگر کسی از اعضای تیم این کار رو بکنه، پیگرد قانونی اش تقریباً غیر ممکنه. این حداقلش هست. اصلاً فاکتورهای دیگه (مثل: تخصص کافی، روحیه تیمی، تناسب عقاید، ول نکردن کار وسط کار، انواع بهونه تراشی و...) رو بذاریم کنار... خود این کار خودش کندن بیستونه. اگر قبلاً چند تا کار تیمی بزرگ کرده باشید کاملاً متوجه میشید.
خب فرض کنیم یه تیم خوب جمع شد. هیچ گربه ای واسه محض رضای خدا موش نمی گیره. تیم خوب، حقوق و مزایای خوب هم می خوان. اگر می خواین کارتون خوب و با اشتیاق تیم پیش بره باید کاملاً راضی نگه شون دارید. حالا من باید یه سرمایه گذار پیدا کنم که فعلاً خرج تیم رو بده. خرج مکان و مصارف دیگه رو بده. بهش بگم چند سال دیگه پولت به احتمال زیاد بر می گرده. اونم اگر قبول کنه میگه سفته بده کل پول به همراه نزولش. دیگه بهترین حالتش بود! تازه این 10% خرج هم نیست. خرج اصلی تبلیغاته.
فرض کنیم من کل زندگیم رو ریسک کردم و سفته ها رو دادم و باز هم فرض کنیم که کار بعد از شش ماه یا یک سال به جایی رسید که بشه وارد بازار کرد. الآن اکثر هاستینگ ها whmcs دارن استفاده می کنند و کل نرم افزارها و سیستمهای دیگشون هم باهاش هماهنگ کردن و کلی قالب و افزونه و... براش طی چندین سال توسط افراد مختلف درست شده. اینکه بخوایم متقعادشون کنیم از سیستم ما استفاده کنن، علاوه بر برتری فنی سیستم ما، احتیاج به کلی تبلیغات داره. چند برابر چیزی که واسه خود whmcs تبلیغ شده. خب بازم سفته میدم!!!
در این حین تیم whmcs هم قرار نیست بیکار بشینه تماشا کنه که چجوری سهمش از بازار کم میشه. هر امکاناتی که ما داریم تو سیستمش اضافه می کنه، با خیال راحت و با سرمایه ای که این همه وقت جمع کرده. وقتی ما دیگه برتری ای نداریم، مجبوریم قیمت سیستم رو بیاریم پایین یا اینکه باز پول از سرمایه گذار بگیریم و امکانات اضافه کنیم و اون هم دیگه قبول نکنه و بگه همونی هم که قبلاً گرفتید هنوز پس ندادید.
در طول همه ی این کار ها هر وقت به یه مشکلی بر بخوریم یه عده هستن که چمدون ها رو جمع می کنن از تیم برن، هر چقدر هم تیم خوبی جمع کرده باشید، وقتی به مشکل برخوردید، کسی پای غم و غصه های شما نمیشینه و حتی صبر نمی کنه تا مشکلات حل بشه چه برسه به کمک.
خب حالا من اینجا دو تا راه دارم: یا اینکه بی خیال این همه دردسر بشم و برم سراغ یه کار دیگه، یا اینکه آخرش سفته ها رو بذارن اجرا و بیفتم زندون! البته بعید می دونم اصلاً به اونجا بکشه! تو همون مرحله ی پیدا کردن سرمایه گذار باقی می مونیم.
از حرف های شما مشخصه که تا حالا کارهای تیمی بزرگ انجام ندادید، واسه همین بود که این همه مطلب نوشتم. شاید که دیگه تقصیر رو گردن من برنامه نویس و طراح نندازید.
چون از حرف های شما علاقه ی به ریشه یابی این مسئله برداشت میشه، چند خط هم در باب دلایل این اتفاقات می نویسم.
دلیل اول، فقر مالی که مهم ترین دلیل هست و بقیه هم از همین سرچشمه می گیره. فقط کافیه حقوق متوسط سالیانه 100000 دلاری یه برنامه نویس خبره در آمریکا رو با حقوق سالیانه نهایتاً 10000 دلاری همون برنامه نویس در ایران مقایسه کنید. از شرایط زندگی و امکانات و فرهنگ جامعه و خیلی مسائل دیگه هم بگذریم. تازه همین برنامه نویس خبره تازه الآن هست که خبره شده و این همه حقوق می گیره. تا قبل از اینکه چند سال سابقه کار پیدا کنه نصف این هم به زور بهش می دادن.
بله وقتی یه نفر ببینه بعد از کلی درس خوندن و زحمت کشیدن، داره صبح تا شب نهایت زورش رو می زنه و 10% چیزی که حقشه بهش میدن و باید با ماهی کمتر از 1000 دلار سر کنه و به زور از خرج زندگی اش بربیاد، چرا دست به خیانت نزنه و کل زحمت دیگران رو به نفع خودش تموم نکنه و اون حق ضایع شده اش رو کمی جبران نکنه؟
از اون طرف برای یه سرمایه گذار توی آمریکا، اگر کل سرمایه ای که برای این کار می ذاره هم به هدر بره، اصلاً شاید توی زندگی اش هیچ تاثیری نداشته باشه. اما توی ایران این خودش کلی سرمایه محسوب میشه و مردم حاضرن به خاطرش هر کاری بکنن، هر کاری!
دلیل دوم، قانون. توی ایران نه قانون کپی رایتی هست، نه قانون درست حسابی واسه پیگیری های بین المللی، نه قانون مناسبی واسه حقوق کارمند و مدیر و... در شرکت های نرم افزاری. اگر هم قانونی باشه و اجرا بشه، همیشه یه عده ای هستن که با همون بند پ که دوستمون هم اشاره کردن، زیر پا می گذارن و خلاص. اصلاً از کجا معلوم که فردا سایتمون رو فیل خیس نکردن و به انواع اتهامات مسخره دستگیر نشدیم؟؟ از کجا معلوم که پس فردا نیان بگن شما همه ی کارهایی که می کردید مشمول مالیات میشده و حالا باید بدید.
دلیل سوم، فرهنگ. وقتی نسخه ی نال شده مجانی هست، چرا بیام پول بدم بابت همون چیز؟ وقتی میشه سرمایه گذاری کرد رو بساز و بفروش و سودش هم حتمیه، چرا ریسک کنم؟ وقتی میشه در وقت کار برم فیس بوک و وب گردی، بعدش هم یه کد درب و داغون تحویل بدم و درخواست کنم تست بشه تا باگ هاش در بیاد، چرا از تمام وقت کار کنم و تمام نیروم رو بذارم روی این کار؟
دلیل که هنوز خیلی زیاده. دیگه من خسته شدم از بس نوشتم!