پاسخ : مشورت برادرانه در مورد هاستینگ و سربازی
چندباری سر زدم به این تاپیک دیگه مجبورم پست بزنم
بحث هاستینگ و حرفه ایی که دنبال میکنی بستگی به این داره بعد از خدمت مقدس سربازی چه دیدگاهی داری ! عموماً بعد از خدمت یمقداری اوضاع احوال سخت میشه چون دیگه symoon مردی شده و باید براش آستین بالا بزنیم !!! میگی نه ؟ حالا نگاه کن
یه چند ماهی که گذشت میگن کی بود چی بود دختر فلانی خوبه حالا چیکار کنیم چیکار نکنیم ، symoon که کار ثابتی نداره پس دختر بش نمیدن شروع میشه تماسا با دایی و خاله و همسایه و بقال سر کوچه و دوستای قدیم که یه سالار داریم آماده بکار برای کسب روزیه حلال خلاصه یه چند ماه دیگه میگذره کار که هیچ ازدواج هم که هیچ میای دقیقاً به این زمان که الان هستی !!! یعنی دوران قبل خدمت دوباره انجمن وب هاست... اینترنت و هزار رو یه ترفند برای درآوردن پول تو جیبی کم کم به این نتیجه میرسی که فقط سن بالا اومده همه چیز همونه البته البته کمی متفاوت مثلاً تو ایران بعد از خدمت که میای خونه حکم میهمان داری دیگه از نگاه پدر راحتر میشه فهمید یه جورایی احساس اضافه بودن چطوری بگم انگار باید بری یجا دیگه و ...
-----
در مورد سربازی حالا که کنجکاوی خب اول که آموزشیه میری یه پادگان آموزشی قاطی همسن و سالای خودت گاهاً عده ایی هم بابا بزرگ هستن اونا همین فراریان یا چندین سال خدمت کرده و ... شروع میکنن آموزشتون میدن دیگه خواب تا ساعت 11 یا 12 و با ناز بیدار کردن خبری نیست ، دیگه کسی نمیاد تختو تر و تمیز کنه قربون صدقت بره غذا که دوست داری بپزه همش خودتی ، خودتی و خودت اینا حاشیه بود ، امیر حالا بالاترین مقام پادگان طبق قواعد و قوانین مخصوصاً اگه شهرای مرزی یا دور از پایتخت بیفتی دستور میده به بیابانگردی و زندگی در شرایط سخت هم بچشید یه عده سرباز مظلوم بی پنهاه با کلی ادوات و بار که حکم گاری دارن باید حرکت کنن در کوه و دشت و صحرا وقتی حسابی تبدیل به جسد شدن بعد از کلی حرکت و اجرای برنامه های از پیش تعیین شده چادرها بر پا میشه همونا که خودتون با دستهای خودتون برپا کردین ، خسته و کوفته با دلی شکسته میاین بخوابین اونم به سبک مهربان که همه جا بشن تو چادرا تا دراز میکشی چشمات میره یکم که جات گرم و نرم شد و درد تاول پا و خستگی تنت 2 درصد کاهش یافت میبینی دقیقاً از بقل گوشت موشک شهاب 3 شلیک شد و ریختن تو چادر حالا رنگبار نبند کی ببند همه عین مرغ سر کنده میخورن تو چادر و زمین ، کی بود چی بود ، کمک ، فریاد ، جیغ .... میبینی پاه برهنه و سینه خیز تو کوه و دشت صحرا مجبورت کردن حرکت کنی که چی شده مثلا خشم شب زدن و دارن اموزش میدن خلاصه نگران نباش برای من که همش خاطرس همین الانشم دارم بش فکر میکنم با پادگان عجب شیر ( اموزشی ) و دوره کد( چون دیپلم بودیم )و گذراندن خدمت در یگان تکاور شوشتر باید به من درجه شهادت یا حداقل جانبازی میدادن ... برای شما هم آرزوی موفقیت میکنم
پاسخ با نقل قول