یادش بخیر
زمان ما (سال 76 فکر کنم) مرحله اولش خیلی ساده بود و سوالای ریاضی سطح پایین که بیشتر در مورد مبناها ، هندسه و گراف، ماتریس و جبر و احتمال بود.
ولی مرحله دوم دهن من سرویس شد. اگه درست یادم باشه سه تا سوال بود که باید دو تا رو حل میکردی و 4 ساعت زمان داشتیم. بعدش برامون کلی کلاس گذاشتن و ... کلا خیلی باحال بود.
اون موقع واسه من سوال بود که چرا المپیاد کامپیوتر اصلا به کامپیوتر ربطی ندارهو همش ریاضیه. البته ریاضی هم عشقه . لذت حل کردن یه سوال سخت ریاضی از خیلی لذت های دیگه بیشتره
روح رضا صادقی هم شاد که اون موقع چند جلسه با ما تمرین کرد که خیلی تاثیر گذار بود و اینم از آخرین شعراشه :
در آن هنگام
که برگ های رقصان
درختان را وداع می گویند
برایم گودالی بکنید
در آن هنگام
که بستری از برگ
برای خفتن ابدیم آماده می شود
کلاغ ها را به آسمان خون گرفته دعوت کنید
در آن هنگام
که در میان خش خش برگ ها جا خوش می کنم
قطرات باران را
به سوی گونه هایم روانه کنید
و آنگاه
که در بستر خویش آرام می گیرم
چادر پرستاره ی شب را
بر روی آسمان بگسترانید
و سکوت را با من تنها بگذارید
امیدوارم موفق باشی دوست عزیز