بيل گيتس: آموزگاران نیازمند بازخوردهای واقعی هستند
ماهنامه شبکه - مهر 1392 شماره 149
» برگردان: سبحان عطار
اشاره:
ماهنامه شبکه - همه ما به یک مربی نیاز داریم. تفاوتی نمیکند که یک بازیکن بسکتبال باشیم یا یک بازیکن تنیس، یک قهرمان ژیمناستیک یا یک کارتباز حرفهای!
همه ما به یک مربی نیاز داریم. تفاوتی نمیکند که یک بازیکن بسکتبال باشیم یا یک بازیکن تنیس، یک قهرمان ژیمناستیک یا یک کارتباز حرفهای!
همه ما به کسانی نیاز داریم که به ما بازخورد دهند. چراکه تنها از این روش است که میتوانیم خود را ارتقا بخشیم. متأسفانه در بین ما گروهی از مردم وجود دارند که بهرغم دراختیار داشتن یکی از مهمترین مشاغل دنیا، هیچ روش ساختیافته و منسجمی برای ارائه بازخورد به آنها وجود ندارد. منظور من آموزگاران است. زمانی که من و ملیندا (همسر گیتس) از ناکارآمدی بازخوردهایی که به آموزگاران داده میشود مطلع شدیم، بهشدت تحتتأثیر قرار گرفتیم. تا امروز، بیش از 98 درصد آموزگاران بهعنوان بازخورد تنها یک واژه را دریافت میکنند: «رضایتبخش». واقعیت آن است که اگر تنها بازخوردی که از مربیام دریافت میکردم همین عبارت «رضایت بخش» بود، هرگز انگیزهای برای بهتر شدن نمیداشتم؛ از کجا باید میدانستم که چه کسی بهترین است؟ چگونه باید میدانستم که متفاوت از دیگران هستم؟ اگرچه امروزه، در مناطق گوناگون روشهای ارزیابی آموزگاران در حال تغییر است، اما با وجود این ما همچنان تقریباً هیچ بازخوردی به آموزگاران برای ارتقای روشهای آموزششان به آنها نمیدهیم. آموزگاران ما مستحق بیش از این هستند و سیستم آموزشی فعلی ما، بهشکلی عادلانه برای آنها طراحی نشده است. در واقع این سیستم برای دانشآموزان نیز طراحی درست و عادلانهای نداشته و این ناکارآمدی، جایگاه امریکا را در معرض مخاطره قرار خواهد داد. بنابراین، امروز قصد دارم تا در این مورد صحبت کنیم که چگونه به همه آموزگاران کمک کنیم تا ابزار مورد نیاز برای ارتقا خود را بهدست آورند.
بگذارید با این پرسش شروع کنیم: چه کسی این فرآیند را به درستی انجام میدهد. متأسفانه هیچ رتبهبندی مشخصی برای سیستمهای ارائه بازخورد به معلمان وجود ندارد. بنابراین، ما به بررسی روشهای ارتقای آموزگاران در کشورهایی پرداختیم که دانش آموزانشان در حوزه آکادمیک عملکرد خوبی را از خود به نمایش گذاشتهاند. برای مثال، به رتبهبندی کشورها در زمینه مهارت خواندن توجه کنید. ایالات متحده رتبه نخست را دراختیار ندارد. ما حتی در 10 کشور نخست نیز حضور نداریم. در واقع جایگاه ما در رتبه پانزدهم و در کنار کشورهایی مانند ایسلند و لهستان است. حال پرسش این است که در میان 14 کشوری که رتبه بهتری از امریکا دارند، چه تعداد از سیستمی نظاممند برای ارتقای آموزگاران خود برخوردارند؟ 11 کشور از 14 کشور. ما در مهارت خواندن در رتبه پانزدهم قرار داریم و این در حالی است که در علوم رتبه 23 و در ریاضیات رتبهای بهتر از 31 نصیبمان نمیشود. بنابراین، ما تنها در یک زمینه رتبهای درخور توجه داریم: شکست در ارئه بازخورد به آموزگارانمان و فراهم آوردن کمک برای ارتقای مهارتهای ایشان.
بیایید نگاهی به بهترین بپردازیم: شهر شانگهای چین. این شهر در زمینه خواندن، ریاضیات و علوم در میان تمامی مناطق دنیا رتبه نخست را داشته و یکی از رموز موفقیت شایان آنها در روش کمک به آموزگارانشان برای ارتقای مداوم نهفته است. شانگهاییها اطمینان حاصل میکنند که آموزگاران جوان فرصت مشاهده آموزگاران باتجربه در هنگام آموزش را خواهند داشت. علاوهبر این، گروههای بررسی هفتگی را ایجاد کردهاند که در آن آموزگاران به مباحثه پیرامون روشهای کارآمد میپردازند. همچنین هر آموزگار موظف به مشاهده و ارائه بازخورد در مورد سایر همکارانش است.
ممکن است بپرسید، چرا وجود چنین سیستمی از اهمیت برخوردار است؟ دلیل آن مشخص است. زیرا روشهای گوناگونی در حرفه آموزگاری وجود دارد و در نتیجه برخی از آموزگاران اثربخشی بالاتری نسبت به دیگر همکاران خود دارند. بهعبارت بهتر، در سراسر کشور آموزگارانی وجود دارند که با استفاده از روشهای خود، به دانشآموزان کمک میکنند تا فراگیری غیرقابل باوری داشته باشند. اگر یک آموزگار متوسط ما بتواند بهخوبی این گروه از آموزگاران باشد، بدون تردید دانش آموزان ما سایر کشورهای جهان را پشت سر خود خواهند نهاد. بنابراین، ما به سیستمی نیاز داریم تا آموزگارانمان را در مسیر تبدیل شدن به بهترینها یاری رساند.
این سیستم چگونه سیستمی خواهد بود؟ خوب، برای فهمیدن این موضوع، بنیاد گیتس و ملیندا با همکاری 3هزار آموزگار در سراسر کشور مشغول به فعالیت روی پروژهای با نام «شاخصهای آموزش مؤثر» (Measures of Effective Teaching) مشغول شدند. ما مجموعهای از مشاهدهکنندگان را دراختیار داشتیم که به تماشای ویدیوی کلاس آموزگاران پرداخته و عملکرد آنها را در محدودهای از تجربیات رتبهبندی میکردند. برای مثال، آیا آموزگاران از دانش آموزان خود پرسشهای چالش برانگیز مطرح میکنند؟ آیا روشهای مختلف برای بیان یک ایده یا موضوع را بهکار میبرند؟ ما همچنین از دانشآموزان در مورد آموزگاران پرسشهایی مطرح کردیم. پرسشهایی مانند اینکه: «آیا معلم شما متوجه میشود که چه زمانی همه دانشآموزان یک درس را فهمیدهاند؟» یا «آیا یاد گرفتهای که اشتباهات خود را تصحیح کنی؟»
و آنچه بهدست آوردیم، حیرتآور بود. نخست آنکه آموزگاران با رتبه بهتر در این زمینهها، دانشآموزانی با عملکرد بهتر داشتند. در نتیجه متوجه شدیم که پرسشهای درستی را پرسیدهایم و دوم آنکه، آموزگاران داوطلب حاضر در برنامه آزمایشی بیان داشتند که این ویدیوها و پرسشهای پرسیده شده از دانشآموزان ابزارهای تشخیص بسیار مفیدی بودند. چراکه بهطور مشخص و واضح به نقاطی اشاره میکردند که آموزگاران در آنها نیاز به ارتقا داشتند. میخواهم [از زبان یک آموزگار] به شما نشان دهم که این ویدیوها در عمل چگونه بودند:
[پخش ویدیو]
اسم من سارا براون وسلینگ است. من یک معلم انگلیسی در مدرسه جانستون در ایالت آیووا هستم. «من فکر میکنم تفاوت زیادی میان تصوری که ما از روشهای عملی خود داریم با واقعیتی که در کلاس در جریان است، وجود دارد.
[کلاس] خوب، لطفاً برگههاتون را بالا بیارید.
آنچه این ویدیو دراختیار ما قرار میدهد، یک واقعیت محض است. بر سر آنچه ضبط شده است نمیتوان جدلی کرد و نکتههای بسیار زیادی در این ویدیوها وجود دارد که میتوان از آنها یاد گرفت و همچنین راههای بسیاری برای رشد تخصص در آن یافت. من تنها یک دوربین کوچک با یک سهپایه معمولی دراختیار دارم که نمایی عریض از کلاس را دراختیار من قرار میدهد. در شرع کلاس ضبط را آغاز میکنم و اگرچه تصویر نهایی، تصویری عالی نیست و تمامی رخدادهای در جریان را ضبط نمیکند، اما این امکان را به من میدهد تا همه صداها را بشونم و بسیاری از موارد را ببینم و از آنها بیاموزم. بنابراین، همین دوربین کوچک ابزاری ساده اما بهغایت قدرتمند برای من است.
هنگامی که ضبط کلاس به انتها رسید، با استفاده از کامپیوتر به بررسی آن میپردازم و برای آنکه هیچ چیز فراموشم نشود، هرچه بهنظرم میآید را مینویسم. بنابراین، این نوشتهها بخشی از فرآیند فکری من است و به این نتیجه رسیدهام که هرچه میبینم را بنویسم. من درحقیقت از این ابزار برای ارتقای شخصی و حرفهای خودم در زمینههای راهبرد و روششناسی تدریس و مدیریت کلاس بهره بردهام و آن را جزئی از دیگر ابزارهای لازم یک کلاس آموزش میدانم.
من فکر میکنم این ویدیوها انبوهی از اطلاعات را دراختیار آموزگاران قرار میدهد که به آنها در یادگیری و درک بیشتر کمک کرده و در مرحله بعد این امکان را فراهممیآورد تا کارکرد این فرآیند پیچیده را درک کنند. اینها موضوعاتی هستند که نمیتوان آنها را در قالب استانداردها یا دستورالعملهای آموزشی گنجاند یا حتی در کتابها آنها را پوشش داد.»
ما دوست داریم تا یک روز تمامی کلاسهای آموزشی در سراسر امریکا چیزی شبیه به این باشند. اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده است، چراکه تشخیص زمینههایی که یک آموزگار نیازمند پیشرفت در آن است تنها نیمهای از کار است. در مرحله بعد ما نیاز داریم تا ابزار لازم برای پیشرفت را دراختیار ایشان قرار دهیم. بهعبارت دیگر، اگر شما متوجه شوید که در تدریس مفهمومی کسر نیاز به پیشرفت دارید، باید ویدیوی بهترین آموزگار دنیا در تدریس مفهوم کسر در اختیارتان قرار گیرد.
در نتیجه ساخت چنین سیستم کامل ارائه بازخوردی برای آموزگاران کار سادهای نخواهد بود. برای مثال، ما میدانیم که همه آموزگاران از همان ابتدا با ایده وجود یک دوربین در کلاس راحت نخواهند بود. اگرچه این موضوع قابل درک است، اما تجربه ما در این پروژه نشان داد که اگر آموزگاران خود مسئول مدیریت این فرآیند باشند، تصاویر کلاسهایشان را خودشان جمعآوری کنند و با اختیار خود کلاسهایی را که مایل هستند ارسال کنند، بسیاری از آنها به مشارکت رغبت زیادی خواهند داشت.
ساخت این سیستم همچنین نیازمند سرمایهگذاری بسیاری است. تخمینهای صورت گرفته در بنیاد حاکی از سرمایهگذاری 5 میلیارد دلاری است که اگرچه عدد بزرگی به شمار میآید اما در نگاهی دیگر تنها 5 درصد دستمزدی است که سالیانه به آموزگاران امریکایی داده میشود. تأثیر چنین سیستمی برای معلمان شگفتانگیز خواهد بود و در نهایت، ما موفق خواهیم شد به آنها بازخورد دهیم که قابل پیگیری و اجرا است.
اما چنین سیستمی اهمیت بیشتری نیز برای کشور ما خواهد داشت. از این طریق ما مطمئن خواهیم شد که دانش آموزان ما آموزشی مناسب دریافت کرده، شغلی مناسب و با ارزش یافته و این فرصت را خواهند داشت تا به رؤیاهای خود برسند. این روند نهتنها ما را کشوری موفقتر خواهد ساخت بلکه نظامی عادلانهتر نیز بههمراه خواهد داشت. من از فرصتی که از این طریق دراختیار آموزگارانمان برای بهدستآوردن آنچه مستحق آن هستند قرار میگیرد بسیار شادمانم و امیدوارم که شما نیز باشید.