من چیزیو که میبینم دارم میگم
اگه دلسرد بشه و بشکنه تو خودش و قوی تر و هوشمندانه تر راهشو پیدا کنه بهتره تا اینکه الکی دلخوش بشه و توی 30 سالگی افسردگی بگیره !
دلیلشم اینه که سرعت آپدیت سیستم های برنامه نویسی و زبان ها خیلی داره زیاد میشه و بچه برنامه نویس ها با مخ های هیولا تو راهن
الان شما یه بچه ی 10 ساله با ضریب هوشی بالا در نظر بگیر که شروع کرده به اندروید !
این وقتی بشه 20 سالش ممکنه دیگه اندرویدی هم در کار نباشه ولی این انقدر پیشنیاز داره و انقدر مخش تحلیل گر بار اومده که هر زبان جدید و سیستم جدیدی بیاد این توی کمتر از 2 ماه روش مسلط میشه
بعد بیا یه مرد 26 ساله در نظر بگیر که همزمان با اون شروع کرده
اولا این مرد انقدر دقدقه داره که نمیتونه اندازه ی اون بچه تمرین داشته باشه و بیشتر به فکر زن و زندگیشه !
بعد بر فرض اینکه خیلی خیلیم شکست ناپذیر باشه و بتونه پیش بره بازم ده سال دیگه که شد 36 سالش نمیتونه با هزاران هیولای 20 ساله برنامه نویسی حتی یه ثانیه هم رقابت کنه ! و عملا بعد از 10 سال یعنی وقتی شد 47 سالش توی جریان حل میشه !
اینارو من به چشم خودم دیدم !
برنامه نویسی مثل بچه دار شدنه شما اگه توی زمان مشخص نری سمتش بعدا برنامه ی عقب مونده تولید میکنی این واقعیت بیولوژیک مغز ما آدماس و باید بپذیریش !
من مطمئنم که این دوستمون حتما یه مهارت خاصی بلده که از بچگی توش بزرگ شده (همه اینو دارن) و باید همونو بره جلو و توی کمتر از 1 سالم موفق میشه اگه این کارو بکنه ولی شروع برنامه نویسی از الان برای کار در آینده خیلی فکر رویاییه
در مورد خط آخر : بزن برادر من بزن فقط زخمش نکن
مثل این اول تف بزن
