مرد این بازیچه دیگر نیستم !
یک شعر توپ ! تقدیم به دوستان گل وبهاستینگ تالکی ام!
P.N : so busy , so tired
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
:53:
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
فوق العاده بود
ممنون :53:
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
شیخ تخلصتون چیه؟؟؟؟؟
واقعا این انجمن توانایی تغییر به سایت تفریحی رو 100% داره
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hadi_am
شیخ تخلصتون چیه؟؟؟؟؟
شیخ هادی ! ریا میشه تخلصم رو بگم ولی قبلا می گفتن نظامی :d
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
hadi_am
واقعا این انجمن توانایی تغییر به سایت تفریحی رو 100% داره
مگه انجمن تفریحی نیست !؟ :d
از یه ور در خواست افر میده یه بنده خدایی ، از اون طرف 3 روز بعد سرویس دهندش می بنده ( چون قیمت در حد مفت می داده ) بعد اون بنده خدا ایندفعه می یاد یه تالار پایین تر تایپیک میده که فلان شرکت ***ه !
تفریح از این سالم تر کدوم فرومی داره آخه :d
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
زیبا و قشنگ بود.
ما که حال کردیم :دی
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
بسی حال بردیم دراین سال سی
که شیخ هادی زنده کرد بدین پارسی
//////////////////
این شعرو دو سه سال پیش خونده بودم ولی ده بارم بخونیش کمه
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
آفرین خوب بود
جنس شعرتو دوست دارم
کاش اینجا بودی!
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
خب ادامه ندین دیگه...
الان اقا امیر میاد هممونو با یه دست شهر اخراجی میندازه بیرون
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
قابل توجه دوستان عزیز !
شعر از بنده نیست !
من بلد نیستم شعر بگم ولی شعر رو دوست دارم :d
این ماله یه شاعر معاصره ولی دقیق اسمش رو نمی دونم !
دوستان اشهد خودتون رو بخونید شرکت کنندگان در این تایپیک به زودی بن می شوند :d
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
من را تب شعر گویی کرفته حالا من هم یکی از مادر می گذارم اسطورهٌ شهامت وایثار مادر استتاریخ ساز مکتب پیکار مادر است گراجتماع چو خانه بود بهر جامعهتهداب وسقف وپایه ودیوار مادراست فرزند اگر که تب کند از گردش نسیم تا صحبدم نشسته وبیدار مادراست ما از وجود او ست که موجود گشته ایم همچون درخت میوه پر از بار مادر است فرقی نمیکند زن افغان که هر کجاست هم پاک وبانجابت وپُرکارمادراست صیاد اگر که میزند آتش به لانه اش همچون عقاب چوچه به منقار مادراست بیند اگر هزار رقم رنج ودرد وغمدریای بی کرانه اسرار مادر است مدیون مادر است (حبیب)در تمام عمر زیرا همیشه عاشق دیدار مادراست برای سلامتی همه مادرها بلند صلوات .
پاسخ : مرد این بازیچه دیگر نیستم !
واقعا زیبا بود
واقعیت هم همینه
خداوند همه آرزوهای انسان رو برآورده می کنه به شرطی که آدم فقط از خدا بخواد:53: