دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد
http://myy.ir/19.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد
http://myy.ir/19.jpg
دریایم و نیست باکم از طوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته ست! (ت)
شفیعی کدکنی
پ.ن. از این به بعد اگه شاعر شعر رو می دونستین شاعرش رو هم بی زحمت بنویسید!
تا توانی دلی بدست آور / دل شکستن هنر نمی باشد
دمی فکر رهایی را نکردم / خیال آشنایی را نکردم
جدایی را گمان کردم ولیکن / گمان این جدایی را نکردم! (م)
مهدی سهیلی
من درد تو را زدست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم
http://myy.ir/12.jpg
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما (ا)
ضمنا از غیر از حافظ شعر بلد نیستم!!
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
http://myy.ir/02.jpg
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
تا کی غم هجران در سر یار
باشد که خیال یار نباشد در سر ما
ايي نسيم سحري صبر كن/ ما را با خود ببر از روزگار