مشاعره!

(و) وقت گذشته را نتوانی خرید باز / مفروش خیره ، کین گهر پاک بی بهاست (ت)
(د) درخم زلف تو آن خال سیه دانی چیست؟ / نقطه دوده که در حلقه جیم افتادست! (ت)

(ت)

تو آنی که از یک مگس رنجه ای / که امروز سالار و سر پنجه ای

ياران چه غريبانه / رفتند از اين خانه

نقل قول:

---

moheballi جان سوختی ، تکراری بود

---

جدا !
فکر می کردم کسی اصلا به ذهنش نرسیده باشه !

هر روز دلم در غم تو زارتر است
وز من دل بی رحم تو بیزارتر است
بگذاشتیم غم تو نگذاشت مرا
حقا که غمت از تو وفادارتر است

http://myy.ir/4.jpg

تا تواني در زندگي يك رنگ باش/ قالي از صد رنگ بودن زير پا افتاده است

تو نیکی می کن و در دجله انداز / من شیرجه میرم و درش میارم :52:

ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم
شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
در عشق که او جان و دل و دیده ماست
جان و دل و دیده هرسه را سوخته ایم

http://myy.ir/23.jpg

من و تو همسفر يه جاده بوديم يادته/هر دو مون خسته ولي پياده بوديم يادته

از کسادی بازار بچه های هاستینگ به چه کارایی رو اوردن :))