نمایش نسخه قابل چاپ
من که با هیچ دوره ای مثل دبیرستان حال نکردم ، آخر چیز بازی بودیم :59:
اما دبستان طفل بازی بود مخصوصا من که هر سال از دبستانم رو تو یکی از شهرر های ایران خوندم :111:
این کتاب دبستان جید ها خیلی سخت شده ، چند روز پیش داشتم کتاب علوم برادر کوچیکمو می دیدم ، سوال اومده بود سیتو پلاسم رو تعریف کنید ؟:-s
آره سخت شده !
ما سیتوپلاسم و سبزینه و .. را تو راهنمایی خوندیم ولی دیدم تو کتاب 4 دبستان بود !
خوب بچه ها هم خیلی باهوش شدن !
خاطرات شما ها آما شنیدنیست ...نقل قول:
نوشته اصلی توسط kambiz18
( جمله بندی رو درست انجام بدید تو رو خدا ، من هیچ ! غریبه بیاد بده )
برید تو فاز خاطره تعریف کردن !
آخییییییییییی.........
با آهنگ های Richard Clayderma در آلبوم My Best 2009
در حال گشت و گزار در فروم بودم !
که این تاپیک رو دیدم!
یاد قدیما و اقتادم و وبلاگ های قدیمی رو میبینم (کگه همشون ترکیده بود) جدا" نمیدونم چرا بغض گرفت منو :(
روز به روز زندگی بدتر از دیروز!
اه .........
------------------------------
در کل خاطره هام زیاده و همش هم چرت و پرت !
اما فقط اینو میدونم که از همون ابتدایی فررار کردن از کلاس و مدرسه تو ذاتم بود! دعواها و پشت در واستادنا :(
آخر سر هم هیچی نشدیم و نمیشیم =((
موفق باشید
فضول نبودم. همیشه بیست میشدم اون بار شدم ۱۹.۵ اینم از موقعیت سو استفاده کرد و تنبیه کرد ما رو :((نقل قول:
نوشته اصلی توسط 1eng.ir
سال سوم دبستان ۱۹ میشدم گریه میکردم معلم بیستم میداد 8-|
من امادگی بخاطر همین مساله نرفتم #:-s رفتم نگاه کردم و برگشتم خونهنقل قول:
نوشته اصلی توسط tasnimsg
همیشه علاقه مند ، این بچه های پاستوریزه بودم! :xنقل قول:
من امادگی بخاطر همین مساله نرفتم #:-s رفتم نگاه کردم و برگشتم خونه
ما بیشتر :xنقل قول:
نوشته اصلی توسط 1eng.ir
شروع به کارگیری فنون پاچه خواری از دبستان :113:نقل قول:
نوشته اصلی توسط Sajad
خدایی از همون ابتدایی هم عادت پاچه خواری و ... و ترسیدن از معلم و مدیر را نداشتم !
هیچ وقت نمیترسیدم !
خیلی با خودم حال میکردم !