هزار صید دلت پیش تیر بازآید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
که روز معرکه بر خود زره کنی مو را
نمایش نسخه قابل چاپ
هزار صید دلت پیش تیر بازآید
بدین صفت که تو داری کمان ابرو را
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
که روز معرکه بر خود زره کنی مو را
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هرچه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
http://myy.ir/01.jpg
نیک تو را در انجمن دیده ام
پایه تر از پایه تری دیده ام
پیش آ و از ما یک عدد هاست ستان
اینم بگیر و دست از آن یک بدار. (ر)
راز سربسته ما بین که به دستان گفتند هر زمان با دف و نی بر سر بازار دگر
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت کندم قصد دل ریش به آزار دگر
رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد / وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد
صفير مرغ برآمد بط شراب کجاست / فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد
(د)
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه از غم هجران تو بر جان من است
http://myy.ir/09.jpg
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد / تا بود فلک شيوه او پرده دری بود (د)
پ.ن.
جناب وریا این خطها خیلی قشنگه! با قلم مینویسید یا با نرمافزار؟!؟
اگه نرمافزار با چه نرمافزاری؟!؟
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دل است پام بر بند چه سود
http://myy.ir/14.jpg
ممنون از لطفتون
بله با نرم افزار کلک
اشعار مولانا هستند. واسه یه طرح نوشتم.
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
---------- Post added at 09:42 AM ---------- Previous post was at 09:42 AM ----------
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد
جان را سپر تیر بلا خواهم کرد
عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام
امروز به خون دل قضا خواهم کرد
http://myy.ir/19.jpg
دریایم و نیست باکم از طوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته ست! (ت)
شفیعی کدکنی
پ.ن. از این به بعد اگه شاعر شعر رو می دونستین شاعرش رو هم بی زحمت بنویسید!
تا توانی دلی بدست آور / دل شکستن هنر نمی باشد
دمی فکر رهایی را نکردم / خیال آشنایی را نکردم
جدایی را گمان کردم ولیکن / گمان این جدایی را نکردم! (م)
مهدی سهیلی
من درد تو را زدست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صدهزار درمان ندهم
http://myy.ir/12.jpg
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما (ا)
ضمنا از غیر از حافظ شعر بلد نیستم!!
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
http://myy.ir/02.jpg
وصل تو اجل را ز سرم دور همیداشت
از دولت هجر تو کنون دور نماندست
تا کی غم هجران در سر یار
باشد که خیال یار نباشد در سر ما
ايي نسيم سحري صبر كن/ ما را با خود ببر از روزگار
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات بگویید که هشیار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی محرم اسرار کجاست
---------- Post added at 02:22 PM ---------- Previous post was at 02:21 PM ----------
انگار یکی پیش دستی کرد!!
تو كز محنت ديگران بي غمي، نشايد كه نامت نهند آدمي
تقلب توانگر کند مرد را ------ تو خر کن دبیر خردمند را
آقا دیگه کم مونده انجمن هاستینگو بکنبن خانه ع**فd:
همه چی بی ربط اومده توش
از در درامدي و من از خود بدر شدم/گويي كه از اين جهان به جهان دگر شدم
---------- Post added at 10:36 PM ---------- Previous post was at 10:35 PM ----------
من نمنم منم منم/تير منم كمان منم پير منم جوان منم
من نمنم منم منم
:65:
مرا در دل درخت مهربانی به چه ماند؟ به سرو بوستانی