حادثه برای یکی از مدیران سایت آپلودفا(محسن خاکپور)

انشاالله به یاری خدا زود سلامتیشو بدست می یاره و حالش خوب میشه

نمي دونم چي بگم
من ايشونو نمي شناسم اما در دجه اول اميدوارم كه اين خبر شايعه باشه و در درجه دوم براي ايشون و تمامي مريضان دنيا آرزوي سلامت و تندرستي دارم
انشالله به حق خوبان حال ايشون هم خوب بشه
با اين كه ايشونو نمي شناسم خداييش وقتي تاژيكو ديدم حالم گرفته شد

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ---

حرفی برای گفتن ندارم
فقط یه چیزی بگید شایعه هست

---

واقعیت که داره امروز احتمالا میریم بیمارستان !

سینا سینا شمارت رو بده منم بلند شم بیام این آرش دیشب کلی بلا سر ما آورد به هزار نفر زنگ زدم کسی جواب نداد!

انشا الله هر چه سریع تر خوب بشه

پ.ن : اگه رفتید عیادتش بیاید تو این تاپیک احوالش رو هم به ما بگید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sina7

واقعیت که داره امروز احتمالا میریم بیمارستان !

---

نقل قول:

---

Sina@malc0der.com

---

شما هم مثل اینکه شریکشونی چی شده حالش خوبه ؟

ما که نمیشناسیمش اما همه میگن بچه باحالیه :x ایشالاه که حالش خوب میشه :x

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ---

شما هم مثل اینکه شریکشونی چی شده حالش خوبه ؟

---

همچنان در بخش مراقبت های ویژه هست، دستشم شکسته :( ولی خوشبختانه کاملا به هوش هست !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Sina7

همچنان در بخش مراقبت های ویژه هست، دستشم شکسته :( ولی خوشبختانه کاملا به هوش هست !

---

امیر یه تل داد من فکر کنم مال شما بود زنگ زدم بر نداشتید
پس خداروشکر حالش خوبه کی میاد بخش ؟

خدایا خودت کمک کن

انسان شریفی هستند تو اون برخورد های کوتاهی که داشتیم راحت اینو میشد فهمید ... امیدوارم بهبودی کامل پیدا کنند

نقل قول:

---

ولی خوشبختانه کاملا به هوش هست !

---

یک دنیا ارزش داره ....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ---

امیر یه تل داد من فکر کنم مال شما بود زنگ زدم بر نداشتید
پس خداروشکر حالش خوبه کی میاد بخش ؟

---

اگه نیاز به عمل پیدا نکنه (:63:) 3-4 روز دیگه میره بخش!

انشاالله خدواند سریعتر شفای عاجل عنایت کنند

نمیدونم چی بگم ....
محسن یکی از بهترین دوستان من هست این خبر رو که دیدم اول باورم نشد آخه محسن خیلی شوخه گفتم شاید کار خودش باشه ولی یکم برسی کردم دیدم واقعی هست بد جور حالم گرفت امیدوارم هرچه زود تر خوب بشه
دوستان كسي ازش خبر جديدي داره حتما بزاره!

انشالله که بزودی خوب بشه و پیش ما برگرده
برای سلامتی آقا محسن گل صلوات بفرستید.
با تشکر

ابنشالله که این یاز و همراه همشگی فروم هرچه زودتر شفا پیدا کنند
با دعای خیر همه عزیزان

خب معلومه محسن سالمه:d خب دنگ کمپوت هاتون رو رد کنید من آرش بریم ملاقاتش عکس هم بگیریم :d

سلامتی این دوست عزیز ، به نیت سلامتی امام زمان ( عج ) یک حمد تنها و 3 صلوات ختم کنید

دوستان کسی خبر جدیدی نداره ؟؟ اگه خبری دستتون اومد اینجا بزارید ( با آرزوی سلامتی برای محسن جان )

آخرین بار که من خبر گرفتم (دیروز) قرار بود چند روز دیگه بفرستنش به بخش و حالش بهتر شده

خدا رو شکر
سلامتی همه مریض ها صلوات محمدی بفرستید

***اللهم صلی علی محمد و آل محمد ***

با این که شناخت زیادی ازش ندارم ولی براش آرزوی سلامتی

آدمی که این برای این مردم مهم هستن برای من هم مهم هست

و این که کاری برای این مردم کرده است راه اندازی سایتی رایگان که هیچ هزینه ای از دیگران نمیگیرد

ایشالا زود تر خوب شه!

اقا محسن در سلامتی کامل به سر می بره فقط تنها مشکلی که داره ریش هاش هستن که عین درخت ریشه درآوردن این هفته احتمالا مرخص میشه.

خدا رو شکر

امیدوارم هیچ کس اینطوری نشه....واقعا بده حتی یک ثانیش

پارسال همین وضعیت را داشتم واقعا سلامتی خیلی با ارزشه... آرزوی سالی بدون بیماری برای همه ی دوستان:53:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط domainer

پارسال همین وضعیت را داشتم واقعا سلامتی خیلی با ارزشه... آرزوی سالی بدون بیماری برای همه ی دوستان:53:

---

بله واقعا بهترین نعمت خدا سلامتی است.
افسوس که تا زمانی که دارای آن هستیم قدرش را به خوبی نمی دانیم.

با سلام خدمت دوستان عزیزم
از همگی بابت این همه لطفی که به من داشتید ممنونم
امروز 18 فروردین مرخص شدم و زیاد حالم ایده آل نیست ولی سریعا لاگین کردم و این متن رو نوشتم تا از همگی عزیزان سپاسگذاری کنم
بعضی از دوستان شرح ماجرای تصادف من رو میخواستن بدونم که اینجا کوتاه توضیح میدم

ماجرا این بود که 4 فروردین طبق روال همیشگی من و تعدادی از علاقمندان به ماشین که هر پنجشنبه از مناطق مختلف تهران دور هم جمع میشیم و مسابقه میدیم ساعت 5 بود اومدیم شروع کنیم دیدم کنترل نامحسوس ایستاده و رفتیم ساعت 8 شب دوباره برگشتیم ماشین ها 4 تا 405 بود 2 تا زانتیا و 1 پرشیا به هر حال شروع شد تا 5 کیلومتر اول نفر دوم بودم به زانتیا نمیرسیدم کلی تلاش زدم جلو سرعتم طبق کروکی پلیس 172 تا بوده که بعد از اینکه فاصله ی من از بقیه زیاد شد و نفر اول بودم اومدم بیام سمت چپ دستم و از پنجره بیارم بیرون و اعلام پیروزی کنم که فرمون را رها کردم و هنگامی که اومدم بیام سمت چپ پاهام خورد به فرمون و ماشبن چرخید من هم هل کردم ترمز زدم بیشتر چرخید طبق نقاشی زیر از لاین سبقت چرخیدم خوردم به گارد ریل و بعد دوباره چرخیدم اومدم لاین سبقت تو هین برگشت مجدد ماشین بلند شد و 2 تا ملق زد من چون کمربند داشتم خدا رحم کرد و از پنجره بیرون نیفتادم و تو خود ماشین هی این ورو اون ور میخورم تا اینکه دست چپم شکست و سرم ضربه ی شدید دید و خون ریزی داخلی کرد این امر باعث شد از 4 تا 18 فروردین در ای سی یو و بخش بستری باشم تحت مراقبت

http://026.img98.net/out.php/i229316_Untitled.png

عکس ماشین رو ببینید میگید این سرنشینش 100 درصد باید میمرد ولی خدا نخواست
هم عید خودم خراب شد هم عید اطرافیانم هم از کارام بشدت عقب افتادم هم ماشینم کلا از بین رفت ولی خدارو شکر که آسیب جانی دیگه ای ندیدم چون عزیزانی رو میاوردن اونجا که کلا صورت از بین رفته بود قطع نخاع و حتی در کما بودن ولی من بنظرم خدا بسیار دوسم داشت که فرصت دوباره سالم زندگی کردن رو بهم هدیه داد
این هم تجربه ی تلخ سال 90 من بود ایشالا تکرار نشه
ممنون موفق باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Arte

با سلام خدمت دوستان عزیزم
از همگی بابت این همه لطفی که به من داشتید ممنونم
امروز 18 فروردین مرخص شدم و زیاد حالم ایده آل نیست ولی سریعا لاگین کردم و این متن رو نوشتم تا از همگی عزیزان سپاسگذاری کنم
بعضی از دوستان شرح ماجرای تصادف من رو میخواستن بدونم که اینجا کوتاه توضیح میدم

ماجرا این بود که 4 فروردین طبق روال همیشگی من و تعدادی از علاقمندان به ماشین که هر پنجشنبه از مناطق مختلف تهران دور هم جمع میشیم و مسابقه میدیم ساعت 5 بود اومدیم شروع کنیم دیدم کنترل نامحسوس ایستاده و رفتیم ساعت 8 شب دوباره برگشتیم ماشین ها 4 تا 405 بود 2 تا زانتیا و 1 پرشیا به هر حال شروع شد تا 5 کیلومتر اول نفر دوم بودم به زانتیا نمیرسیدم کلی تلاش زدم جلو سرعتم طبق کروکی پلیس 172 تا بوده که بعد از اینکه فاصله ی من از بقیه زیاد شد و نفر اول بودم اومدم بیام سمت چپ دستم و از پنجره بیارم بیرون و اعلام پیروزی کنم که فرمون را رها کردم و هنگامی که اومدم بیام سمت چپ پاهام خورد به فرمون و ماشبن چرخید من هم هل کردم ترمز زدم بیشتر چرخید طبق نقاشی زیر از لاین سبقت چرخیدم خوردم به گارد ریل و بعد دوباره چرخیدم اومدم لاین سبقت تو هین برگشت مجدد ماشین بلند شد و 2 تا ملق زد من چون کمربند داشتم خدا رحم کرد و از پنجره بیرون نیفتادم و تو خود ماشین هی این ورو اون ور میخورم تا اینکه دست چپم شکست و سرم ضربه ی شدید دید و خون ریزی داخلی کرد این امر باعث شد از 4 تا 18 فروردین در ای سی یو و بخش بستری باشم تحت مراقبت

http://026.img98.net/out.php/i229316_Untitled.png

عکس ماشین رو ببینید میگید این سرنشینش 100 درصد باید میمرد ولی خدا نخواست
هم عید خودم خراب شد هم عید اطرافیانم هم از کارام بشدت عقب افتادم هم ماشینم کلا از بین رفت ولی خدارو شکر که آسیب جانی دیگه ای ندیدم چون عزیزانی رو میاوردن اونجا که کلا صورت از بین رفته بود قطع نخاع و حتی در کما بودن ولی من بنظرم خدا بسیار دوسم داشت که فرصت دوباره سالم زندگی کردن رو بهم هدیه داد
این هم تجربه ی تلخ سال 90 من بود ایشالا تکرار نشه
ممنون موفق باشید

---

به سلامتی که خوب شدید.
ان شالله 100 سال ( باز هم کمه ) زنده بمانید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Arte

با سلام خدمت دوستان عزیزم
از همگی بابت این همه لطفی که به من داشتید ممنونم
امروز 18 فروردین مرخص شدم و زیاد حالم ایده آل نیست ولی سریعا لاگین کردم و این متن رو نوشتم تا از همگی عزیزان سپاسگذاری کنم
بعضی از دوستان شرح ماجرای تصادف من رو میخواستن بدونم که اینجا کوتاه توضیح میدم

ماجرا این بود که 4 فروردین طبق روال همیشگی من و تعدادی از علاقمندان به ماشین که هر پنجشنبه از مناطق مختلف تهران دور هم جمع میشیم و مسابقه میدیم ساعت 5 بود اومدیم شروع کنیم دیدم کنترل نامحسوس ایستاده و رفتیم ساعت 8 شب دوباره برگشتیم ماشین ها 4 تا 405 بود 2 تا زانتیا و 1 پرشیا به هر حال شروع شد تا 5 کیلومتر اول نفر دوم بودم به زانتیا نمیرسیدم کلی تلاش زدم جلو سرعتم طبق کروکی پلیس 172 تا بوده که بعد از اینکه فاصله ی من از بقیه زیاد شد و نفر اول بودم اومدم بیام سمت چپ دستم و از پنجره بیارم بیرون و اعلام پیروزی کنم که فرمون را رها کردم و هنگامی که اومدم بیام سمت چپ پاهام خورد به فرمون و ماشبن چرخید من هم هل کردم ترمز زدم بیشتر چرخید طبق نقاشی زیر از لاین سبقت چرخیدم خوردم به گارد ریل و بعد دوباره چرخیدم اومدم لاین سبقت تو هین برگشت مجدد ماشین بلند شد و 2 تا ملق زد من چون کمربند داشتم خدا رحم کرد و از پنجره بیرون نیفتادم و تو خود ماشین هی این ورو اون ور میخورم تا اینکه دست چپم شکست و سرم ضربه ی شدید دید و خون ریزی داخلی کرد این امر باعث شد از 4 تا 18 فروردین در ای سی یو و بخش بستری باشم تحت مراقبت

http://026.img98.net/out.php/i229316_Untitled.png

عکس ماشین رو ببینید میگید این سرنشینش 100 درصد باید میمرد ولی خدا نخواست
هم عید خودم خراب شد هم عید اطرافیانم هم از کارام بشدت عقب افتادم هم ماشینم کلا از بین رفت ولی خدارو شکر که آسیب جانی دیگه ای ندیدم چون عزیزانی رو میاوردن اونجا که کلا صورت از بین رفته بود قطع نخاع و حتی در کما بودن ولی من بنظرم خدا بسیار دوسم داشت که فرصت دوباره سالم زندگی کردن رو بهم هدیه داد
این هم تجربه ی تلخ سال 90 من بود ایشالا تکرار نشه
ممنون موفق باشید

---

همين كه دوباره برگشتي پيش خودموني يك دنيا ارزش داره! نميدوني چقدر دلم واست تنگيده بود:x

وقتی میگند 120 بیشتر نرید واسه همینه دیگه
حالا باز خوبه کمربند بسته بودی

سلام
محسن خیلی خوشحالم که سالمی

سلامتیش صلوات

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Arte

با سلام خدمت دوستان عزیزم
از همگی بابت این همه لطفی که به من داشتید ممنونم
امروز 18 فروردین مرخص شدم و زیاد حالم ایده آل نیست ولی سریعا لاگین کردم و این متن رو نوشتم تا از همگی عزیزان سپاسگذاری کنم
بعضی از دوستان شرح ماجرای تصادف من رو میخواستن بدونم که اینجا کوتاه توضیح میدم

ماجرا این بود که 4 فروردین طبق روال همیشگی من و تعدادی از علاقمندان به ماشین که هر پنجشنبه از مناطق مختلف تهران دور هم جمع میشیم و مسابقه میدیم ساعت 5 بود اومدیم شروع کنیم دیدم کنترل نامحسوس ایستاده و رفتیم ساعت 8 شب دوباره برگشتیم ماشین ها 4 تا 405 بود 2 تا زانتیا و 1 پرشیا به هر حال شروع شد تا 5 کیلومتر اول نفر دوم بودم به زانتیا نمیرسیدم کلی تلاش زدم جلو سرعتم طبق کروکی پلیس 172 تا بوده که بعد از اینکه فاصله ی من از بقیه زیاد شد و نفر اول بودم اومدم بیام سمت چپ دستم و از پنجره بیارم بیرون و اعلام پیروزی کنم که فرمون را رها کردم و هنگامی که اومدم بیام سمت چپ پاهام خورد به فرمون و ماشبن چرخید من هم هل کردم ترمز زدم بیشتر چرخید طبق نقاشی زیر از لاین سبقت چرخیدم خوردم به گارد ریل و بعد دوباره چرخیدم اومدم لاین سبقت تو هین برگشت مجدد ماشین بلند شد و 2 تا ملق زد من چون کمربند داشتم خدا رحم کرد و از پنجره بیرون نیفتادم و تو خود ماشین هی این ورو اون ور میخورم تا اینکه دست چپم شکست و سرم ضربه ی شدید دید و خون ریزی داخلی کرد این امر باعث شد از 4 تا 18 فروردین در ای سی یو و بخش بستری باشم تحت مراقبت

http://026.img98.net/out.php/i229316_Untitled.png

عکس ماشین رو ببینید میگید این سرنشینش 100 درصد باید میمرد ولی خدا نخواست
هم عید خودم خراب شد هم عید اطرافیانم هم از کارام بشدت عقب افتادم هم ماشینم کلا از بین رفت ولی خدارو شکر که آسیب جانی دیگه ای ندیدم چون عزیزانی رو میاوردن اونجا که کلا صورت از بین رفته بود قطع نخاع و حتی در کما بودن ولی من بنظرم خدا بسیار دوسم داشت که فرصت دوباره سالم زندگی کردن رو بهم هدیه داد
این هم تجربه ی تلخ سال 90 من بود ایشالا تکرار نشه
ممنون موفق باشید

---

انشالا که به خیر گذشته و براتون آرزوی سلامتی کامل می کنم.


پ.ن:
اتفاق شبیه به همین دوم فروردین 1387 برای من و 4 تا از دوستام در یک 206 اتفاق افتاد و فکر می کنم بدونم چه احساسی دارید ...

خوشحالم که برگشتی :d

مهندس هر وقت میخوای بری یکم توی کما بخوابی . یه خبری بده خوب

بهترین تغذیه بکن ان شالله برگردی سر ورزش .

خوشحالم که سالم برگشتی.......ایشالاه واست سال خوبی باشه............یک درس عبرت هم گرفته باشی........واسه من هم سال 81 همچین اتفاقی افتاد که یکی فوت کرد...........

---------- Post added at 09:26 AM ---------- Previous post was at 09:20 AM ----------

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط MbjHosting

بله واقعا بهترین نعمت خدا سلامتی است.
افسوس که تا زمانی که دارای آن هستیم قدرش را به خوبی نمی دانیم.

---

آره راست میگی....تا وقتی که آدم رو تخت بیمارستان نیست قدر سلامتی رو نمیدونه .....وقتی میره رو تخت میفهمه سلامتی چیه......البته آرزو میکنم هیچ وقت هیچ کسی رو تخت بیمارستان نباشه....و همه مریضان.هر چه زودتر شفا پیدا کنند......مخصوصا عزیزان سرطانی...........