PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال:بازاریابی...؟!؟!



dade24
June 3rd, 2013, 10:09
با سلام
بازاریابان شرکت ما وقتی میروند تو بازار میخان مثلا یه مغازه دارو ویزیت کنند با یک سوال مواجه میشوند که مشتری میگوید
مثلا "سایت" یا "نرم افزار" یا .... اصلا کاربرد نداره...>>بهش توضیح داده میشه لازم دارید.قبول میکنه بعد میگه یه کار نرم افزاری مثلا 200-300 تومن هزینه؟؟؟؟
چی بهش بگیم خب؟

سوال اصلی اینه که چطور مشتری که استفاده کننده از فن آوری اطلاعات نیست اما با کامپیوتر آشنایی داره رو جذب کرد؟

soheyl_ir89
June 3rd, 2013, 14:27
با سلام
بازاریابان شرکت ما وقتی میروند تو بازار میخان مثلا یه مغازه دارو ویزیت کنند با یک سوال مواجه میشوند که مشتری میگوید
مثلا "سایت" یا "نرم افزار" یا .... اصلا کاربرد نداره...>>بهش توضیح داده میشه لازم دارید.قبول میکنه بعد میگه یه کار نرم افزاری مثلا 200-300 تومن هزینه؟؟؟؟
چی بهش بگیم خب؟

سوال اصلی اینه که چطور مشتری که استفاده کننده از فن آوری اطلاعات نیست اما با کامپیوتر آشنایی داره رو جذب کرد؟

سلام
شما باید سود نهایی و فایده نهایی که محصول شما براش داره رو اول بگید.
مثلا فرض کنید یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی می کنید براش که می دونید فروشش حداقل 30درصد افزایش پیدا می کنه. و مراجعه ها و تماس های غیرضروری بهش کم می شه.
پرداخت ها اینترنتی و سر و کله زدن با مشتری هم کم می شه. و ...
وقتی بهش مراجعه می کنید بگید که ما کاری می کنیم که فروش شما حداقل 30 درصد افزایش پیدا کنه، می پرسه چه جوری؟ بازم بهش نگید دقیقا فروشگاه اینترنتی راه اندازی می کنید.
مزایای دیگه رو بهش بگید. همین طور سوال می کنه چه طوری؟ بذارید تو ذهنش سوال ایجاد شه و با بیان خوب ویزیتور شما، امیدوار شه که راه حلی واقعی دارید براش.
بعد کاتالوگ یا چند کاغذ که روش تصویر چند فروشگاه اینترنتی هست رو جلوش بذارید و بگید که این ها فروشگاه فیزیکی داشتند و در کنارش فروشگاه اینترنتی راه اندازی کردند و با سفارشاتی که از این طریق گرفتن، فروششون مثلا از 30 تا 70 درصد رشد داشت. وسعی کنید تجربه های خوب ناشی از استفاده از خدمات شما رو بهش بگید.
مثلا اگر نرم افزاری تولید می کنید که با این، نیاز به نیروی انسانی کمتری خواهد بود، به مشتری بگید من کاری می کنم که فرضا حسابداری شما دقیق تر انجام شه، در حالی که به جای 3 حسابدار، به 1 حسابدار نیاز داشته باشید. و مبلغش که بابت این نرم افزار می پردازید، فقط اندازه حقوق 2 ماه یک حسابداره و این یعنی از ماه سوم شما هیچ دستمزدی بابت حسابدار نمی پردازید ضمن این که حساب ها دقیق تر توسط نرم افزار محاسبه می شه.

به طور کلی اول به مشتری نتایج کارو بگید، بعد تو ذهنش سوال می آد "چه طوری؟". بعد با توضیح کافی و مناسب و عاقلانه و منطقی، بهش ثابت کنید که سود خواهد کرد.
موردی که مهم هست استفاده از کلماته؛ نگید هزینه این نرم افزار فلانه، بگید مبلغی که بابت این می پردازید، فلانه. اما در هنگامی که می خواید از حذف هزینه های مشتری در صورت استفاده از تولیدات شما صحبت کنید، بگید هزینه می کنید.
مثلا بگید شما ماهانه هزینه ای بابت دستمزد حسابدار پرداخت می کنید، اما فقط با پرداخت مبلغ 500 هزار تومان، دیگه دستمزدی بابت حسابدار هزینه نمی کنید.
از بیان تجربه افراد هم صنف مشتری هم استفاده کنید. مثلا بگید فلانی 500 هزار تومان داد براش یه نرم افزار برنامه نویسی کردیم و حالا ماهی 400 تومان صرفه اقتصادی داره براش. یا بگید دیگه منشی نداره و قرارا از طریق پیامک ثبت می شه.
ما تو کار چاپ و تبلیغات بودیم؛ وقتی می رفتیم مثلا یک نمایندگی بیمه، می گفتیم فلانی که دفتر بیمه داره تو خیابون فلان، فلان سفارشو داده. بعد یه حس رقابت در مشتری ایجاد می شد و می خواست چیز بیشتری سفارش بده.
راستی، مهارت ویزیتورها در اتمام فروش که یک هنر هست هم مهمه. یعنی یه موقعی مشتری متوجه می شه که نیاز داره و می خواد. همون موقع س که فروشنده باید فروشو تموم کنه و گرنه مشتری پریده.

اگر مایل هستید، بفرمایید چی تولید می کنید، تا بیشتر راهنمایی کنم.
اگر خواستید پیام خصوصی کنید.