reeza
December 17th, 2011, 01:57
توروالدز لينوس پا به دنيا ي خاكي نهاد كه بنيانگذار يك انقلاب باشد. پدر و مادر وي، از اعضاي اصلي دانشگاه Helsinki بودند. پدر او يكي از عضوهاي رسمي كمونيست بود كه براي انجام مطالعاتي، مدت يك سال به همراه خانواده‌ي خود به مسكو سفر كرده و توروالدوز 5 ساله را نيز با خود برد. از خواندن بيوگرافي وي مي‌توان دريافت كه نخستين عشق توروالدوز يك دستگاه ويژه‌ي طراحي (QL)بوده است. او اين دستگاه را زماني خريده كه دانشجوي علوم رايانه بوده است. QL كه يكي از اولين box هاي 32 بايتي بوده، مشوق و عامل انگيزش لينوس براي نوشتن برنامه‌ي لينوكس شده است. او براي رايانه‌ي شخصي خود به سيستم عاملي نياز داشته كه توانايي هم‌چون Unix داشته باشد.
از آن‌جايي كه ادامه‌ي تحصيل رايگان بوده و اجباري براي تمام كردن دوره‌ي دانشگاه در چهار سال وجود نداشته است، وي مصمم مي‌شود كه مدتي از ادامه‌ي تحصيل دست كشيده و تمام نيرو و ذهن خود را بر روي آفريدن سيستم عامل جديدي، متمركز كند.
در طول بهار و تابستان سال 1991، توروالدز بر روي هسته‌ي اوليه‌ي سيستم كار مي‌كرده است. او تقريبا در انزوا روزها را مي‌گذراند و به ندرت عامل محرك بيروني، وي را مجبور به گشودن پرده‌ي سياهي مي‌كرده كه ورد نور خيره كننده را به اتاق او منع كرده بود. سرانجام در 17 فوريه‌ي سال 1991 او پيامي به Minix ارسال و اعلام كرد كه بخشي از برنامه‌ي وي در سايت دانشگاه، به صورت رايگان قابل استفاده است.
چند ماه پس از معرفي لينوكس، توروالدوز نامه‌يي دريافت كرد كه از او درخواست شده بود تا تدبيري به كار برد كه لينوكس با سيستم‌هايي با حافظه‌هاي كمتر نيز كار كند. او براي پاسخ به اين تقاضا شبانه روز و حتا روز سال نو، بدون وقفه كار مي‌كرد. وي اين مشكل را برطرف كرده و بي درنگ پس از آن نامه‌هاي بسياري از كاربران دريافت مي‌كرد كه آنان پيشنهادات خوبي به وي داده بودند كه ارزش و اعتبار برنامه را به شدت مي‌افزود. اين موفقيت زود هنگام، اعتماد به‌نفسي به مخترع جوان داد و او را بر آن داشت تا اجازه‌ي فروش لينوكس را صادر كند.
در سال 1997 تحليل‌گران فن‌آوري برآورد كردند كه دست كم سه ميليون رايانه در سراسر دنيا، از لينوكس استفاده مي‌كرده‌اند.
آن روزها زندگي خصوصي توروالدوز، محور اصلي بحث و گفت و گوي ديگران شده بود. او با يكي از دانشجويان خود ازدواج كرد و هنگامي‌كه همه با خبر شدند كه آنان منتظر به دنيا آمدن نخستين فرزند خود هستند، جامعه‌ي open source با دلي پر از شك و ترديد به آنان تبريك گفتند، چه آن كه اطمينان نداشتند كه توروالدوز بتواند در بين لينوكس و خانواده‌ي خود، تعادل ايجاد كند. او براي دومين بار، هنگامي‌كه شغل جديد خود را اعلام كرد، در ذهن همگان سوال‌هايي برانگيخت. توروالدوز بر آن بود تا با Transmeta يكي از تراشه سازان Santa Clara كار كند. توروالدوز كه هميشه از سرما و زمستان‌هاي طولاني فنلاند نفرت داشت، فرصتي به دست آورده بود كه در دره‌ي آفتابي Silicon زندگي كند. توروالدوز زماني به آن جا گام نهاد كه دنياي رايانه چشم به راه David جديدي براي ايستادن در برابر Goliath ، بود.
در سال 1999 شانس به او رو كرده و سهام توروالدوز از يك ميليون دلار به بيست ميليون دلار رسيد. پس از تفكر بسيار و خاطر پريشي از قضاوت مردم در باره‌ي وي، تمام سهام خود را فروخته و تمامي آن را براي بهبود خانه و خودروي خود خرج كرد و اميدوار بود كه هميشه در جايگاه مهندس، حقوق خوبي خواهد داشت و خرج كردن پولش در اين راه، اشتباه نبوده است.
قدرداني‌هاي انجام شده از مدير نيك‌خواه لينوكس و راز موفقيت وي از توانايي در زمينه‌ي فن‌آوري نبوده و بايد آن را نتيجه‌ي شخصيت آرامش بخش وي دانست.
يكي از مديران ارشد مايكروسافت، بي ترديد، لينوكس را به عنوان رقيب اصلي معرفي كرده است. گذشت زمان همبستگي بسياري در قيمت سهام شركت و قدرتي كه با آن شركت لينوكس را پذيرفته است وجود دارد. Oracle, IBM و Intle سه شركت از نخستين شركت‌هايي كه از اين سيستم استفاده كرده‌اند، بيشترين ارزش خود را بر روي Wall Street متمركز كرده‌اند.
توروالدوز پدريست كه در خانه نيز كار مي‌كند. او وقت نمي‌كند كه به مديريت خانه رسيدگي كند. خود اعتراف كرده است كه بسيار نامرتب است. از پيام صوتي استفاده مي‌كند اما هيچ كدام از پيام‌ها را گوش نداده و تمامي آنها را پاك مي‌كند. حافظه‌ي وي به او كمك نمي‌كند و حتا قادر نيست به ياد آورد كه شش، هشت و يا ده سال داشته است كه پدر و مادرش از يكديگر جدا شده‌اند.
به جرات مي‌توان گفت كه او فرموشكار شده است. هنگامي كه با يكي از مهمانان خود خانه را براي خوردن ناهار ترك مي‌كردند، به ياد آورد كه همسرش در آن روز قراري داشته و ديرتر از معمول خواهد آمد و اگر او نيز در خانه نباشد كودكانش در پشت در خواهند ماند. و اين دليلي است براي ترديد وي براي رياست لينوكس. او بيشتر به دليل وفاداري لينوكس را برعهده گرفته است تا به دلايل قانوني. تنها حق اسم اين برنامه به لينوس اختصاص دارد و نه چيز ديگري. هر كس مي‌تواند با تغيير خط آخر برنامه، بر آن نام جديد بگذارد.
دان فري، مدير مركز فن‌آوري لينوكس IBM ، كه سرپرستي گروه 300 نفري را بر عهده دارد، گفته است كه توروالدوز تنها زماني تصميمي را قطعي مي‌كند كه مطمئن باشد آن موضوع روشن، با كيفيت بالا، به آساني ماندگار و بسيار مهم است. در نخستين گام، اطمينان پيدا مي‌كند كه آن برنامه مورد نياز بيشتر كاربران است.
جالب است بدانيد كه در سال 2001 او زندگينامه‌ي خود را با جمله‌ي من كودك زشتي بودم آغاز كرده است. او اين جمله را فقط براي خنداندن ديگران نگاشته است. داستاني با نام " انقلاب غير منتظره" كه به دست روزنامه نگاران شركت David Diamond تهيه شده است، در باره‌ي زندگي وي نگاشته شده است.
منبع:Mashhad Team - گفت و گو با مخترع Linux (http://www.mashhadteam.com/562/-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B9-Linux)
از آن‌جايي كه ادامه‌ي تحصيل رايگان بوده و اجباري براي تمام كردن دوره‌ي دانشگاه در چهار سال وجود نداشته است، وي مصمم مي‌شود كه مدتي از ادامه‌ي تحصيل دست كشيده و تمام نيرو و ذهن خود را بر روي آفريدن سيستم عامل جديدي، متمركز كند.
در طول بهار و تابستان سال 1991، توروالدز بر روي هسته‌ي اوليه‌ي سيستم كار مي‌كرده است. او تقريبا در انزوا روزها را مي‌گذراند و به ندرت عامل محرك بيروني، وي را مجبور به گشودن پرده‌ي سياهي مي‌كرده كه ورد نور خيره كننده را به اتاق او منع كرده بود. سرانجام در 17 فوريه‌ي سال 1991 او پيامي به Minix ارسال و اعلام كرد كه بخشي از برنامه‌ي وي در سايت دانشگاه، به صورت رايگان قابل استفاده است.
چند ماه پس از معرفي لينوكس، توروالدوز نامه‌يي دريافت كرد كه از او درخواست شده بود تا تدبيري به كار برد كه لينوكس با سيستم‌هايي با حافظه‌هاي كمتر نيز كار كند. او براي پاسخ به اين تقاضا شبانه روز و حتا روز سال نو، بدون وقفه كار مي‌كرد. وي اين مشكل را برطرف كرده و بي درنگ پس از آن نامه‌هاي بسياري از كاربران دريافت مي‌كرد كه آنان پيشنهادات خوبي به وي داده بودند كه ارزش و اعتبار برنامه را به شدت مي‌افزود. اين موفقيت زود هنگام، اعتماد به‌نفسي به مخترع جوان داد و او را بر آن داشت تا اجازه‌ي فروش لينوكس را صادر كند.
در سال 1997 تحليل‌گران فن‌آوري برآورد كردند كه دست كم سه ميليون رايانه در سراسر دنيا، از لينوكس استفاده مي‌كرده‌اند.
آن روزها زندگي خصوصي توروالدوز، محور اصلي بحث و گفت و گوي ديگران شده بود. او با يكي از دانشجويان خود ازدواج كرد و هنگامي‌كه همه با خبر شدند كه آنان منتظر به دنيا آمدن نخستين فرزند خود هستند، جامعه‌ي open source با دلي پر از شك و ترديد به آنان تبريك گفتند، چه آن كه اطمينان نداشتند كه توروالدوز بتواند در بين لينوكس و خانواده‌ي خود، تعادل ايجاد كند. او براي دومين بار، هنگامي‌كه شغل جديد خود را اعلام كرد، در ذهن همگان سوال‌هايي برانگيخت. توروالدوز بر آن بود تا با Transmeta يكي از تراشه سازان Santa Clara كار كند. توروالدوز كه هميشه از سرما و زمستان‌هاي طولاني فنلاند نفرت داشت، فرصتي به دست آورده بود كه در دره‌ي آفتابي Silicon زندگي كند. توروالدوز زماني به آن جا گام نهاد كه دنياي رايانه چشم به راه David جديدي براي ايستادن در برابر Goliath ، بود.
در سال 1999 شانس به او رو كرده و سهام توروالدوز از يك ميليون دلار به بيست ميليون دلار رسيد. پس از تفكر بسيار و خاطر پريشي از قضاوت مردم در باره‌ي وي، تمام سهام خود را فروخته و تمامي آن را براي بهبود خانه و خودروي خود خرج كرد و اميدوار بود كه هميشه در جايگاه مهندس، حقوق خوبي خواهد داشت و خرج كردن پولش در اين راه، اشتباه نبوده است.
قدرداني‌هاي انجام شده از مدير نيك‌خواه لينوكس و راز موفقيت وي از توانايي در زمينه‌ي فن‌آوري نبوده و بايد آن را نتيجه‌ي شخصيت آرامش بخش وي دانست.
يكي از مديران ارشد مايكروسافت، بي ترديد، لينوكس را به عنوان رقيب اصلي معرفي كرده است. گذشت زمان همبستگي بسياري در قيمت سهام شركت و قدرتي كه با آن شركت لينوكس را پذيرفته است وجود دارد. Oracle, IBM و Intle سه شركت از نخستين شركت‌هايي كه از اين سيستم استفاده كرده‌اند، بيشترين ارزش خود را بر روي Wall Street متمركز كرده‌اند.
توروالدوز پدريست كه در خانه نيز كار مي‌كند. او وقت نمي‌كند كه به مديريت خانه رسيدگي كند. خود اعتراف كرده است كه بسيار نامرتب است. از پيام صوتي استفاده مي‌كند اما هيچ كدام از پيام‌ها را گوش نداده و تمامي آنها را پاك مي‌كند. حافظه‌ي وي به او كمك نمي‌كند و حتا قادر نيست به ياد آورد كه شش، هشت و يا ده سال داشته است كه پدر و مادرش از يكديگر جدا شده‌اند.
به جرات مي‌توان گفت كه او فرموشكار شده است. هنگامي كه با يكي از مهمانان خود خانه را براي خوردن ناهار ترك مي‌كردند، به ياد آورد كه همسرش در آن روز قراري داشته و ديرتر از معمول خواهد آمد و اگر او نيز در خانه نباشد كودكانش در پشت در خواهند ماند. و اين دليلي است براي ترديد وي براي رياست لينوكس. او بيشتر به دليل وفاداري لينوكس را برعهده گرفته است تا به دلايل قانوني. تنها حق اسم اين برنامه به لينوس اختصاص دارد و نه چيز ديگري. هر كس مي‌تواند با تغيير خط آخر برنامه، بر آن نام جديد بگذارد.
دان فري، مدير مركز فن‌آوري لينوكس IBM ، كه سرپرستي گروه 300 نفري را بر عهده دارد، گفته است كه توروالدوز تنها زماني تصميمي را قطعي مي‌كند كه مطمئن باشد آن موضوع روشن، با كيفيت بالا، به آساني ماندگار و بسيار مهم است. در نخستين گام، اطمينان پيدا مي‌كند كه آن برنامه مورد نياز بيشتر كاربران است.
جالب است بدانيد كه در سال 2001 او زندگينامه‌ي خود را با جمله‌ي من كودك زشتي بودم آغاز كرده است. او اين جمله را فقط براي خنداندن ديگران نگاشته است. داستاني با نام " انقلاب غير منتظره" كه به دست روزنامه نگاران شركت David Diamond تهيه شده است، در باره‌ي زندگي وي نگاشته شده است.
منبع:Mashhad Team - گفت و گو با مخترع Linux (http://www.mashhadteam.com/562/-%DA%AF%D9%81%D8%AA-%D9%88-%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%B9-Linux)